English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti inflationary policy U ضد تورمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anti development policy U سیاست ضد توسعه
inflationary U تورم
inflationary spiral U مارپیچ تورمی
inflationary recession U رکود همراه باتورم تورم رکود
inflationary recession U رکود تورمی
inflationary pressure U فشار تورمی
inflationary gap U بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
inflationary gap U سطح اشتغال مطلوب
inflationary gap U شکاف تورمی
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti U مخالف علیه
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U انتی
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti U در مقابل
anti- U به معنای "مخالف "
anti U پاد
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti U ضد
anti aircraft U ضد هوایی
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti air U ضد هواپیمایی
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti freezer U ضد یخ
anti freezer U ضد انجماد
anti dumping U ضد دامپینگ
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti social U ضد اجتماعی
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti detonation U ضد بدسوزی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti semitic U ضد یهودی
anti particle U ضد ذره
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti cyclical U ضد دورهای
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti skid U ضد لغزش
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti icing U ضد یخ
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti derivative U ضد مشتق
anti aircraft U پدافند هوایی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-freeze U ضد یخ
anti-freeze U پاد یخ
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-histamine U ضد هیستامین
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-pollutant U پادآلودگی
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-tank U ضد تانک
anti-theft U دزدگیر
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti thesis U نقیض
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U انتی تز
anti thesis U برابر نهاد
anti-social U ضد اجتماعی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti semite U ضد یهود
anti matter U ضد ماده
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-aircraft U ضد هواپیما
policy of d. U سیاست واگذاری اوضاع
policy U تدبیر
policy U خط مشی
policy U بیمه نامه ورقه بیمه
policy U اداره یاحکومت کردن
policy U سند معلق به انجام شرطی
policy U سیاست
policy U خط مشی سیاستمداری
policy U مصلحت اندیشی
policy U رویه
policy U خط مشی روش
policy U مسلک سیاست
policy U کاردانی
policy U بیمه نامه
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti trust law U قانون ضد تراست
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti knock property U درجه اکتان
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti induction cable U کابل ضد القا
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti comintern pact U ...anti
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
re assurance policy U قرارداد بیمه اتکایی
policy of contianment U سیاست تحدیدی
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
the policy of the government U رویه دولت
policy options U انتخابهای سیاستی
policy options U انتخابهای مورد نظر
public policy U سیاست عمومی
pricing policy U سیاست قیمت گذاری
policy file U پرونده خط مشیها و دستورات
policy objectives U اهداف سیاستی
policy holder U دارنده بیمه
policy dilemma U تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy dilemma U معمای سیاستی
policy holder U دارنده بیمه نامه
policy implication U کابرد سیاستی
policy implication U کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
policy maker U سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy makers U سیاست گذاران
policy objectives U اهداف موردنظر
social policy U سیاست اجتماعی
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy U بیمه نامه با ارزش معین
voyage policy U قرارداد اجاره کشتی
voyage policy U بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy U سیاست دستمزد
wagering policy U بیمه قماری
to u. a policy of insurance U رابکسی دادن
endowment policy U بیمهی عمر
unvalued policy U بیمه نامه ارزش گذاری نشده
underwrite policy U بیمه نامه را فهر نویسی کردن
stop go policy U سیاست تثبیت
stop go policy U توسعه
take out an insurance policy U قرارداد بیمه را منعقد کردن
tax policy U سیاست مالیاتی
the policy of the government U سیاست دولت
time policy U بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy U بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy U رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance U سند بیمه
policy of pandering U سیاست خودشیرین بودن
policy book U کتاب روشها
agreed value policy U بیمه نامه با ارزش توافق شده
fiscal policy U سیاست مالیاتی
floating policy U بیمه نامه متغیر
foreign policy U سیاست خارجی
foreign policy U خط مشی عمل خارجی
health policy U سیاست بهداشتی
honesty is the best policy U عین مصلحت در راستی ودرستی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com