English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anti detonation U ضد بدسوزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detonation U بدسوزی
detonation U تراک
detonation U منفجر کردن
detonation U ترکش
detonation U انفجار ناگهانی
detonation U انفجار
detonation U انفجار ضربهای
detonation cord U فتیله منفجر کننده
sympathetic detonation U انفجار القایی
detonation cord U فتیله چاشنی
concussion detonation U خرج اماده به تخریب
concussion detonation U خرج تخریب ضربتی
detonation cap U کلاهک منفجرکننده
detonation cap U کلاهک چاشنی
detonation charge U خرج انفجار
detonation charge U خرج تلاش
detonation cord U سیم انفجار
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
high order detonation U انفجار انی وکامل
high order detonation U انفجار شدید
anti U در مقابل
anti U انتی
anti U :پیشوندهاییست بمعنی >ضد< و>مخالف < و >درعوض < و>بجای < و غیره مثل :NTIchrist A
anti U ضد
anti U مخالف علیه
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
anti- U روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
anti- U به معنای "مخالف "
anti- U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یکی
anti- U سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
anti U پاد
anti sepsis U جلوگیری از رشد وازدیاد میکربها در اثر موادضدعفونی
anti icing U ضد یخ
anti-aircraft U ضد هواپیما
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
anti thesis U برابر نهاد
anti-pollutant U پادآلودگی
anti matter U ضد ماده
anti particle U ضد ذره
anti thesis U انتی تز
anti thesis U وضع مقابل
anti thesis U نقیض
anti semitic U ضد یهودی
anti spin U سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
anti socialist U ضد سوسیالیستی
anti skid U ضد لغزش
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
anti-theft U دزدگیر
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U ضد هیستامین
anti-histamines U آنتی هیستامین
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-heroes U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-hero U نقش اول منفی مخالف قهرمان
anti-freeze U پاد یخ
anti-freeze U آبگونهی ضد یخ
anti-freeze U ضد یخ
anti-clockwise U بر خلافجهتعقربههایساعت
anti-pollutants U پادآلودگی
anti-histamine U آنتی هیستامین
anti-tank U ضد تانک
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
anti-moth U مواد ضد بید فرش
anti-histamine U ضد هیستامین
anti g suit U لباس ضد اثر سرعت ثقل
anti-Semitic U مخالف نژاد سامی
anti aircraft U ضد هوایی
anti detonant U مایع ضد بدسوزی
anti semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semite U ضد یهود
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
anti-Semite U مخالف اقوام سامی
anti-Semites U ضد یهود
anti-Semites U مخالف اقوام سامی
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
anti air U ضد هواپیمایی
anti social U ضد اجتماعی
anti dumping U ضد دامپینگ
anti-social U ضد اجتماعی
anti tr switch U کلید ضد فرگیر
anti dumping U مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
anti derivative U ضد مشتق
anti aircraft U پدافند هوایی
anti g suit U لباس ضد فشار ثقل
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
anti semitism U مخالف با یهودیان
anti-Semitism U مخالف با یهودیان
anti capitalist U ضد سرمایه داری
anti semite U ضد یهود
anti cyclical U ضد دورهای
anti freezer U ضد انجماد
anti freezer U ضد یخ
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti-radar missile U گلولهموشکضدرادار
anti-tank rocket U موشکضدتانک
anti-slip shoe U پایهضدلغزش
anti-tank missile U گلولهموشکضدتانک
anti knock property U خاصیت ضدضربه
anti-slip foot پایه ضد لغزش
anti-skating device U دستگاهضدلفزش
anti-ship missile U گلولهموشکضدناو
anti-friction pad U لایهضداصطکاک
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
anti inflationary policy U ضد تورمی
anti-vibration handle U دستهضدلغزش
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
anti comintern pact U ...anti
anti servo tab U بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
anti flouing paint U رنگ ضد خزه
anti freeze mixture U مخلوط ضد یخ
anti propeller end U انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
anti freeze pump U پمپ ضد یخ
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
anti meran gambit U گامبی ضد مران در دفاع اسلاو شطرنج
anti menchanized defense U دفاع ضدمکانیزه
anti menchanized defense U پدافند ضد مکانیزه
anti knock property U درجه اکتان
anti interference device U دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor U خازن ضد تداخل
anti friction bearing U یاطاقان غلطکی
anti inflationary policy U سیاست انقباضی
anti induction cable U کابل ضد القا
anti icing fluid U مایع ضد یخ
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
anti skid chain U زنجیر محافظ در برابر لغزش
anti skid protection U حفافت از لغزش
anti corrosion composition U رنگ ضد زنگ
anti drumming sheet U ورق ضد تورم
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle vizor U افتابگیر
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
anti trust law U قانون ضد تراست
anti development policy U سیاست ضد توسعه
anti skid system U سیستم ضد لغزش
anti slip plate U ورقه ضد لغزش
anti strokes line U خط انتی استوکسی
anti submarine carrier U ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
anti drag wire U اجزاء بست کاری ساختمانی
anti hum condenser U خازن ضد پارازیت
anti-torque tail rotor U دم چرخانضدلفزش
sherman anti trust act U قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
service anti gas respirator U ماسک ضد گاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com