Total search result: 301 (6 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
electrical model U |
مدل الکتریکی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
current U |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
 |
 |
current U |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
 |
 |
currents U |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
 |
 |
currents U |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
 |
 |
field U |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
 |
 |
fielded U |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
 |
 |
fields U |
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی |
 |
 |
induce U |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
 |
 |
induce U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induced U |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
 |
 |
induced U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
induces U |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
 |
 |
induces U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
inducing U |
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور |
 |
 |
inducing U |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
 |
 |
card U |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
 |
 |
cards U |
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود. |
 |
 |
alternating current U |
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است |
 |
 |
grapnel U |
لنگر چهارشاخه چنگک مین چنگک الکتریکی |
 |
 |
grapnels U |
لنگر چهارشاخه چنگک مین چنگک الکتریکی |
 |
 |
hard U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
harder U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
hardest U |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
 |
 |
socket |
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند] |
 |
 |
sockets U |
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند |
 |
 |
cable U |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
 |
 |
cabled U |
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر |
 |
 |
toggle U |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
 |
 |
toggles U |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
 |
 |
polarities U |
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است |
 |
 |
polarities U |
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن |
 |
 |
polarities U |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
 |
 |
polarity U |
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است |
 |
 |
polarity U |
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن |
 |
 |
polarity U |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
 |
 |
charge U |
بار الکتریکی |
 |
 |
charge U |
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند |
 |
 |
charge U |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
 |
 |
charges U |
بار الکتریکی |
 |
 |
charges U |
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند |
 |
 |
charges U |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
 |
 |
generator U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
generators U |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
 |
 |
lead U |
سیر هدایت الکتریکی |
 |
 |
leads U |
سیر هدایت الکتریکی |
 |
 |
graphics U |
در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد |
 |
 |
analogue U |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
 |
 |
analogues U |
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی |
 |
 |
component U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
components U |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
 |
 |
scanner U |
وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست |
 |
 |
scanner U |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
 |
 |
scanners U |
وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست |
 |
 |
scanners U |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
 |
 |
circuit U |
جریان الکتریکی |
 |
 |
circuit U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
circuits U |
جریان الکتریکی |
 |
 |
circuits U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
corona U |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
 |
 |
coronas U |
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود |
 |
 |
power U |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
 |
 |
power U |
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد |
 |
 |
power U |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
 |
 |
power U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
power U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
power U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
powered U |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
 |
 |
powered U |
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد |
 |
 |
powered U |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
 |
 |
powered U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
powered U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
powered U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
powering U |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
 |
 |
powering U |
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد |
 |
 |
powering U |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
 |
 |
powering U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
powering U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
powering U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
powers U |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
 |
 |
powers U |
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد |
 |
 |
powers U |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
 |
 |
powers U |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
 |
 |
powers U |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
 |
 |
powers U |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
 |
 |
ground U |
اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر. |
 |
 |
flux U |
فلوی الکتریکی |
 |
 |
flux U |
فلوی مغناطیسی شار الکتریکی یامغناطیسی |
 |
 |
wire U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
 |
 |
wires U |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
 |
 |
cathode U |
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری |
 |
 |
cathodes U |
ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری |
 |
 |
engine U |
موتورغیر الکتریکی |
 |
 |
busied U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busier U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busies U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busiest U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busy U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
busying U |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
 |
 |
volt U |
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک |
 |
 |
volt U |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
 |
Other Matches |
|
 |
electrostatic U |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
 |
 |
PSU U |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
 |
 |
electrical and otherwise U |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
 |
 |
anti- U |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
 |
 |
gas electric generating set U |
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی |
 |
 |
electrotechnical U |
الکتریکی |
 |
 |
electrical U |
الکتریکی |
 |
 |
electric U |
الکتریکی |
 |
 |
electric shocks U |
شوک الکتریکی |
 |
 |
electrical breeze U |
وزش الکتریکی |
 |
 |
voltage U |
فشار الکتریکی |
 |
 |
discharge U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
electrical conductivity U |
رسانندگی الکتریکی |
 |
 |
electrical transcription U |
ضبط الکتریکی |
 |
 |
electrical conductivity U |
هدایت الکتریکی |
 |
 |
electrical conduction U |
رسانش الکتریکی |
 |
 |
electrical conductance U |
رسانایی الکتریکی |
 |
 |
static breeze U |
وزش الکتریکی |
 |
 |
electric shock U |
شوک الکتریکی |
 |
 |
voltages U |
فشار الکتریکی |
 |
 |
electrical bounding U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
electrical angle U |
زاویه الکتریکی |
 |
 |
resistor U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
air dielectric U |
دی الکتریکی هوا |
 |
 |
all electric U |
تماما" الکتریکی |
 |
 |
electric traction U |
قوه الکتریکی |
 |
 |
electric traction U |
کشش الکتریکی |
 |
 |
electric tension U |
فشار الکتریکی |
 |
 |
specific conductance U |
رسانندگی الکتریکی |
 |
 |
tachogenerator U |
دورسنج الکتریکی |
 |
 |
resistors U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
electric unit U |
واحدهای الکتریکی |
 |
 |
electric welding U |
جوشکاری الکتریکی |
 |
 |
hot seat U |
صندلی الکتریکی |
 |
 |
electrical analogue U |
مشابهات الکتریکی |
 |
 |
images U |
تصویر الکتریکی |
 |
 |
image U |
تصویر الکتریکی |
 |
 |
electric wind U |
باد الکتریکی |
 |
 |
electric wave U |
موج الکتریکی |
 |
 |
conduction U |
رسانایی الکتریکی |
 |
 |
electron bombbardment U |
بمباران الکتریکی |
 |
 |
electropathy U |
مداوای الکتریکی |
 |
 |
electrolytic iron U |
اهن الکتریکی |
 |
 |
electrolytic capacitor U |
خازن الکتریکی |
 |
 |
electrovalence U |
فرفیت الکتریکی |
 |
 |
electrovalency U |
فرفیت الکتریکی |
 |
 |
spark erossion U |
فرسایش الکتریکی |
 |
 |
electro erosion U |
فرسایش الکتریکی |
 |
 |
electrifying U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electromotor U |
موتور الکتریکی |
 |
 |
electromotor U |
محرک الکتریکی |
 |
 |
isolating U |
به صورت الکتریکی |
 |
 |
isolates U |
به صورت الکتریکی |
 |
 |
isolate U |
به صورت الکتریکی |
 |
 |
electromagnet U |
اهنربای الکتریکی |
 |
 |
electrified U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electrifies U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electromigration U |
مهاجرت الکتریکی |
 |
 |
electrify U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
flash fuze U |
چاشنی الکتریکی |
 |
 |
electrise U |
الکتریکی کردن |
 |
 |
electroplating U |
ابکاری الکتریکی |
 |
 |
electrical interface U |
تداخل الکتریکی |
 |
 |
electrical insulator U |
عایق الکتریکی |
 |
 |
transcriptions U |
ضبط الکتریکی |
 |
 |
transcription U |
ضبط الکتریکی |
 |
 |
electrodes U |
قطب الکتریکی |
 |
 |
electrode U |
قطب الکتریکی |
 |
 |
electrical degree U |
درجه الکتریکی |
 |
 |
electrolysis U |
تجزیه الکتریکی |
 |
 |
electrical U |
سیستم الکتریکی |
 |
 |
galvano cautery U |
داغ الکتریکی |
 |
 |
gasoline electric U |
بنزین الکتریکی |
 |
 |
gold contacts U |
اتصالات الکتریکی |
 |
 |
gyro compass U |
قطبنمای الکتریکی |
 |
 |
electrical schematic U |
نمودار الکتریکی |
 |
 |
electrical resistivity U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
electrical prospecting U |
کاوش الکتریکی |
 |
 |
discharges U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
electric connection U |
اتصال الکتریکی |
 |
 |
dielectric stress U |
بار دی الکتریکی |
 |
 |
electric coupling U |
پیوست الکتریکی |
 |
 |
electric coupling U |
تزویج الکتریکی |
 |
 |
electric attraction U |
جاذبه الکتریکی |
 |
 |
electric arc U |
قوس الکتریکی |
 |
 |
magic eye U |
چشم الکتریکی |
 |
 |
electric eye U |
چشم الکتریکی |
 |
 |
electric discharge U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
electric equipment U |
تجهیزات الکتریکی |
 |
 |
electrical connections U |
اتصالات الکتریکی |
 |
 |
electric apparatus U |
دستگاه الکتریکی |
 |
 |
electric balance U |
تعادل الکتریکی |
 |
 |
electric charge U |
بار الکتریکی |
 |
 |
electric contact U |
کنتاکت الکتریکی |
 |
 |
electric circuit U |
مدار الکتریکی |
 |
 |
electric clock U |
ساعت الکتریکی |
 |
 |
electric constant U |
ثابت الکتریکی |
 |
 |
electric component U |
قطعه الکتریکی |
 |
 |
electric brake U |
ترمز الکتریکی |
 |
 |
electric break down U |
شکست الکتریکی |
 |
 |
electric bulb U |
لامپ الکتریکی |
 |
 |
electric control U |
کنترل الکتریکی |
 |
 |
dielectric viscosity U |
لختی دی الکتریکی |
 |
 |
electric field U |
میدان الکتریکی |
 |
 |
corona discharge U |
تخلیه الکتریکی |
 |
 |
voltaism U |
ولتاژ الکتریکی |
 |
 |
electric primer U |
چاشنی الکتریکی |
 |
 |
electric resistance U |
مقاومت الکتریکی |
 |
 |
electric drive U |
محرکه الکتریکی |
 |
 |
electric energy U |
انرژی الکتریکی |
 |
 |
conductivity U |
رسانندگی الکتریکی |
 |
 |
electric filter U |
صافی الکتریکی |
 |
 |
electric flux U |
شار الکتریکی |
 |
 |
electric force U |
نیروی الکتریکی |
 |
 |
electric heater U |
گرم کن الکتریکی |
 |
 |
capacitance U |
فرفیت الکتریکی |
 |
 |
dielectric power U |
قدرت دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric strain U |
بار دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric strength U |
پایدار دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric polarization U |
قطبش دی الکتریکی |
 |
 |
electric potential U |
پتانسیل الکتریکی |
 |
 |
electric machine U |
ماشین الکتریکی |
 |
 |
electroerosive U |
فرسایش قوس الکتریکی |
 |
 |
electro erosion process U |
فرایند فرسایش الکتریکی |
 |
 |
failure U |
مین توان الکتریکی |
 |
 |
failures U |
مین توان الکتریکی |
 |
 |
luminous discharge lamp U |
لامپ تخلیه الکتریکی |
 |
 |
electro spark process U |
فرایند قوس الکتریکی |
 |
 |
electric discharge lamp U |
لامپ تخلیه الکتریکی |
 |
 |
collector U |
جاروی الکتریکی جارو |
 |
 |
electrolytical U |
مربوط به افسادیاتحلیل الکتریکی |
 |
 |
electric field strength U |
شدت میدان الکتریکی |
 |
 |
electric horsepower U |
اسب بخار الکتریکی |
 |
 |
coupler plug U |
دوشاخه وسایل الکتریکی |
 |
 |
electric field intensity U |
شدت میدان الکتریکی |
 |
 |
collectors U |
جاروی الکتریکی جارو |
 |
 |
absolute electrical units U |
واحدهای الکتریکی مطلق |
 |
 |
contact potential U |
فشار الکتریکی تماسی |
 |
 |
conservation of charge U |
بقای بار الکتریکی |
 |
 |
connector U |
مین مسیر الکتریکی |
 |
 |
electric flux density U |
چگالی شار الکتریکی |
 |
 |
dielectric loss angle U |
زاویه اتلاف دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric loss factor U |
ضریب اتلاف دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric phase angle U |
زاویه فاز دی الکتریکی |
 |
 |
electrically operated chuck U |
سه نظام با عملکرد الکتریکی |
 |
 |
klaxon U |
بوق الکتریکی پرصدا |
 |
 |
klaxons U |
بوق الکتریکی پرصدا |
 |
 |
electric chair U |
صندلی اعدام الکتریکی |
 |
 |
electric arc current U |
جریان قوس الکتریکی |
 |
 |
constant voltage U |
فشار الکتریکی ثابت |
 |
 |
electrical insulation U |
عایق سازی الکتریکی |
 |
 |
electrical double layer U |
لایه مضاعف الکتریکی |
 |
 |
echo sounding machine U |
عمق یاب الکتریکی |
 |
 |
dielectric resistance U |
مقدار مقاومت دی الکتریکی |
 |
 |
dielectric power factor U |
ضریب قدرت دی الکتریکی |
 |
 |
back voltage U |
نیروی ضد محرکه الکتریکی |
 |
 |
strobe U |
پاس مدار الکتریکی |
 |
 |
voltage drop U |
افت فشار الکتریکی |
 |
 |
rheostat U |
جنبه مقاومت الکتریکی |
 |
 |
low loss ceramics U |
سرامیک با تلفات دی الکتریکی کم |
 |
 |
terminal U |
نقطه اتصال الکتریکی |
 |
 |
terminals U |
نقطه اتصال الکتریکی |
 |
 |
line of electric field strength U |
خط شدت میدان الکتریکی |
 |
 |
latent electronic image U |
تصویر الکتریکی پنهان |
 |
 |
internal electerical potential U |
پتانسیل الکتریکی داخلی |
 |
 |
intensity of electric field U |
شدت میدان الکتریکی |
 |
 |
intensity of current U |
شدت جریان الکتریکی |
 |
 |
discharge U |
اخراج تخلیه الکتریکی |
 |
 |
discharges U |
اخراج تخلیه الکتریکی |
 |
 |
industrial electric locomotive U |
لکوموتیو الکتریکی صنعتی |
 |
 |
inductor U |
اندوکتور جاروی الکتریکی |
 |
 |
mechanical energy reservoir U |
منبع انرژی الکتریکی |
 |
 |
voltage source U |
منبع فشار الکتریکی |
 |
 |
voltage stability U |
ثبات فشار الکتریکی |
 |
 |
shielded arc welding U |
جوشکاری قوسی الکتریکی |
 |
 |
voltage stabilization U |
تثبیت فشار الکتریکی |
 |
 |
residual charge U |
بار الکتریکی مانده |
 |
 |
brainwave U |
موج الکتریکی مغز |
 |
 |
portable electric tool U |
ابزار الکتریکی دستی |
 |
 |
photoelectric reader U |
خواننده فتو الکتریکی |
 |
 |
contact U |
اتصال الکتریکی برخورد |
 |
 |
specific electrical conductivity U |
هدایت الکتریکی مخصوص |
 |
 |
contacted U |
اتصال الکتریکی برخورد |
 |
 |
permitivity U |
نفوذ پذیری الکتریکی |
 |
 |
contacting U |
اتصال الکتریکی برخورد |
 |
 |
full-load adjustment screw |
پیچ تنظیم الکتریکی |
 |
 |
pelorus U |
پایه قطبنمای الکتریکی |
 |
 |
contacts U |
اتصال الکتریکی برخورد |
 |
 |
oil filled cable U |
کابل روغنی الکتریکی |
 |
 |
electric potential difference U |
اختلاف پتانسیل الکتریکی |
 |
 |
a dedicated wiring circuit U |
یک مدار الکتریکی اختصاصی |
 |
 |
bias U |
سطح مرجع الکتریکی |
 |
 |
galvano cautery U |
داغ کردن الکتریکی |
 |
 |
electric current intensity U |
شدت جریان الکتریکی |
 |
 |
biases U |
سطح مرجع الکتریکی |
 |
 |
electromotive force U |
نیروی محرکه الکتریکی |
 |
 |
conduction U |
رسانش الکتریکی هدایت |
 |
 |
flash fuze U |
ماسوره الکتریکی یا جرقهای |
 |
 |
intensity electric field U |
شدت میدان الکتریکی |
 |
 |
ignition voltage U |
فشار الکتریکی احتراق |
 |