English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
powered U زور
powered U قدرت
powered U برتری
powered U توان نیرو
powered U برق
powered U اقتدار سلطه نیروی برق
powered U قدرت دیدذره بین
powered U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powered U زور بکاربردن
powered U توان برقی
powered U نیرو
powered U توان
powered U دستگاه برقی
powered U برقی
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
powered U قوه یا توان
powered U حداکثر تلاش در کمترین زمان
powered U دولت
powered U اقتدار و اختیار
powered U راندن
powered U قوه
powered U انرژی
powered U توانایی
powered U شدت
powered U قدرت نیرو
powered U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered U حذف توان کامپیوتر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered U توان از دست رفته
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered U خاموش کردن یک وسیله
powered U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high-powered U توانمند
high-powered U پر توان
high-powered U پر زور
high-powered U پر نیرو
sound powered U صوتی
sound powered U وسیله صوتی
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
sound powered telephone U تلفن صوتی
nuclear powered submarine U submarine nuclear
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com