English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
execute U نواختن نمایش دادن
executed U نواختن نمایش دادن
executes U نواختن نمایش دادن
executing U نواختن نمایش دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
format U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
depicting U نمایش دادن
displaying U نمایش دادن
exhibit U نمایش دادن
display U نمایش دادن
depicts U نمایش دادن
to show off U نمایش دادن
depict U نمایش دادن
exhibited U نمایش دادن
miscolour U بد نمایش دادن
depicted U نمایش دادن
exhibiting U نمایش دادن
garble U بد نمایش دادن
indicate U نمایش دادن
indicated U نمایش دادن
indicates U نمایش دادن
represented U نمایش دادن
depicture U نمایش دادن
represents U نمایش دادن
represent U نمایش دادن
demonstrating U نمایش دادن
showdowns U نمایش دادن
showdown U نمایش دادن
demonstrate U نمایش دادن
displayed U نمایش دادن
demonstrated U نمایش دادن
exhibits U نمایش دادن
displays U نمایش دادن
demonstrates U نمایش دادن
text U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
texts U حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند
analog U صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
to represent a play U داستانی را نمایش دادن
guys U باتمثال نمایش دادن
coact U باهم نمایش دادن
showcasing U درویترین نمایش دادن
showboating U نمایش دادن مهارت
showcases U درویترین نمایش دادن
guy U باتمثال نمایش دادن
showcased U درویترین نمایش دادن
to place in a good light U خوب نمایش دادن
showcase U درویترین نمایش دادن
exposes U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
act U بازی کردن نمایش دادن
acted U بازی کردن نمایش دادن
expose U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
enacted U تصویب کردن نمایش دادن
perform U بازی کردن نمایش دادن
exposing U درمعرض گذاشتن نمایش دادن
enact U تصویب کردن نمایش دادن
enacts U تصویب کردن نمایش دادن
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
performed U بازی کردن نمایش دادن
performs U بازی کردن نمایش دادن
enacting U تصویب کردن نمایش دادن
to license a play U اجازه نمایش داستانی را دادن
strike up U نواختن
sounded U نواختن
sounds U نواختن
to sund a note U نواختن یک نت
soundest U نواختن
sound U نواختن
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
focused U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focus U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focuses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussed U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focussing U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
focusses U تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد
jazz U جاز نواختن
to blow atrumpet U نواختن شیپور
blows U وزش نواختن
recitative U به تنهایی نواختن
blow U وزش نواختن
cymbal U باسنج نواختن
colour U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours U شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
screening, screenings U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screens U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screened U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
list U چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
strums U نواختن ساز زهی
strummed U نواختن ساز زهی
strum U نواختن ساز زهی
strumming U نواختن ساز زهی
plays U الت موسیقی نواختن
playing U الت موسیقی نواختن
play U الت موسیقی نواختن
played U الت موسیقی نواختن
cursor tracking U حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
centred U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
to make a p of one's learing U دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
center U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centered U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centers U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centre U قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centering U عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
playing U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
play U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
plays U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
to play in or out U با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
lyrical U مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
played U نواختن ساز و غیره سرگرمی مخصوص
boogie woogie U نواختن پیانو باضربات تند وضربهای
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
alert U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerted U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alerts U تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
trio U قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
trios U قطعه موسیقی مخصوص نواختن یاخواندن سه نفر
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
interactive U سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
pan U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan- U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans U حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
dump U نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
image [ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]
images U ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند
monitors U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
screenful U فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش
menu U مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
paged U حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
pages U حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
name part U بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
menus U مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش
intermezzo U حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی
page U حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش
graphic U صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد
screened U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
window U فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
texts U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
dress rehearsal U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
pop down menu U منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
screens U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
dress rehearsals U اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
screening, screenings U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
marching display U وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
animations U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
preview U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
edited U فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
text U فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
previews U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
edit U فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
animation U ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
wetzel U عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
ansi U که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
animation U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
dotting U آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
dot U آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش
non destructive cursor U نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
resolutions U تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
resolution U تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند
animations U این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
area U ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
areas U ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
enhance U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhanced U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
enhances U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
splash screen U صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
graphics U تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات
high resolution bit mapped display U تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
mats U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
enhancing U صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد
mat U مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود
composition and make up terminal U صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد
snows U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
screen U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screened U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screens U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screening, screenings U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
snowing U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snow U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowed U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
alphanumeric U وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد
resolution U تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
resolutions U تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
data scope U یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com