Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alert
U
گوش بزنگ
alert
U
هوشیار
alert
U
موافب زیرک
alert
U
اعلام خطر اژیرهوایی
alert
U
بحالت اماده باش درامدن یا دراوردن
alert
U
اماده باش
alert
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alert
U
به گوش
alert
U
مراقب
alert
U
تابلوی اخطار روی صفحه نمایش برای آگاهی دادن به کاربر
alert
U
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert
U
وضعیت یک شی مشخص که یک اخطار را کنترل میکند
alert
U
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
on the alert
U
گوش بزنگ
on the alert
U
موافب
ramp alert
U
اماده باش روی رمپ
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
state of alert
U
وضعیت امادگی
state of alert
U
وضعیت هوشیاری
state of alert
U
وضعیت اماده باش یکان
strip alert
U
اماده باش 5 دقیقهای
red alert
U
آژیر خطر فوری
red alert
U
حالت آماده باش
strip alert
U
اماده باش روی باند فرود
ground alert
U
اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
air alert
U
اماده باش هوایی
airborne alert
U
اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
alert box
U
پنجره یا جعبه هشدار
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
alert station
U
ایستگاه اماده باش
alert station
U
ایستگاه اعلام خطر
deck alert
U
اماده باش عرشه
deck alert
U
حالت اماده باش در روی عرشه
ground alert
U
اماده باش زمینی هواپیماها
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
To keep ones ear to the ground . To be on the alert .
U
گوش بزنگ بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com