English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
executes U اجرا کردن
executes U اداره کردن قانونی کردن
executes U نواختن نمایش دادن
executes U اعدام کردن
executes U عمل کردن
executes U مهارت
executes U قانونی کردن اعدام کردن
executes U حلقه اجرا
executes U زمان اجرا
executes U دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executes U سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes U بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executes U موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
executes U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes U اجرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com