Total search result: 203 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
directed net U |
شبکه هدایت شده |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
fire direction net U |
شبکه هدایت اتش |
 |
 |
fire direction net U |
شبکه مخابراتی هدایت اتش |
 |
Other Matches |
|
 |
invert U |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
 |
 |
inverting U |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
 |
 |
inverts U |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
 |
 |
local area network U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
 |
 |
guidance U |
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت |
 |
 |
guidance U |
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت |
 |
 |
lan U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
 |
 |
internetwork U |
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد |
 |
 |
beamrider U |
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود |
 |
 |
maces U |
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود |
 |
 |
mace U |
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود |
 |
 |
fighter direction U |
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو |
 |
 |
terminal guidance U |
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه |
 |
 |
homing guidance U |
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی |
 |
 |
inertial guidance U |
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار |
 |
 |
stellar guidance U |
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده |
 |
 |
bridge U |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
 |
 |
bridged U |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
 |
 |
bridges U |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
 |
 |
sequential U |
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX |
 |
 |
conductance U |
ضریب هدایت قدرت هدایت |
 |
 |
gyro pilot U |
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو |
 |
 |
celestial guidance U |
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی |
 |
 |
localtalk U |
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند |
 |
 |
capturing U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
captures U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
capture U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
networking U |
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف |
 |
 |
NDIS U |
بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه |
 |
 |
synchronous U |
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود |
 |
 |
dispersed intelligence U |
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است |
 |
 |
wiring U |
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند |
 |
 |
Xerox Network System U |
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است |
 |
 |
ODI U |
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI |
 |
 |
speech scrambling U |
نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان |
 |
 |
grid convergence U |
تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه |
 |
 |
faxing U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
fax U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
faxed U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
faxes U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
spanning tree U |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
 |
 |
commonest U |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
 |
 |
common U |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
 |
 |
fault U |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
 |
 |
faulted U |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
 |
 |
faults U |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
 |
 |
XNS U |
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است |
 |
 |
Internetwork Packet Exchange U |
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است |
 |
 |
commoners U |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
 |
 |
IPX U |
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود |
 |
 |
CMIP U |
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه |
 |
 |
alerts U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
alerted U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
alert U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
grid current detection U |
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه |
 |
 |
nets U |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
 |
 |
net U |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
 |
 |
nett U |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
 |
 |
gateways U |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
 |
 |
gateway U |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
 |
 |
server U |
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند |
 |
 |
cloud lattice design U |
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد . |
 |
 |
naming services U |
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9 |
 |
 |
NetBEUI U |
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود |
 |
 |
bus network U |
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی |
 |
 |
dedicated U |
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد |
 |
 |
CMOT U |
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP |
 |
 |
lattices U |
شبکه بندی شبکه کاری |
 |
 |
lattice U |
شبکه بندی شبکه کاری |
 |
 |
grid bias U |
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه |
 |
 |
grid bias U |
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه |
 |
 |
tunnelling U |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
 |
 |
rightsizing U |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
 |
 |
radar netting U |
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه |
 |
 |
cell relay U |
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند |
 |
 |
multicast packet U |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
 |
 |
early token release U |
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است |
 |
 |
adapter U |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
 |
 |
azimuth guidance U |
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما |
 |
 |
repeater U |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
 |
 |
simple network management protocol U |
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است |
 |
 |
bandwidth U |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
 |
 |
NIC U |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
 |
 |
directory U |
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند |
 |
 |
directories U |
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند |
 |
 |
grid suppressor U |
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه |
 |
 |
grid bias resistance U |
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه |
 |
 |
critical grid current U |
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه |
 |
 |
total conductivity U |
هدایت کل |
 |
 |
navigators U |
هدایت گر |
 |
 |
guidance U |
هدایت |
 |
 |
transduction U |
هدایت |
 |
 |
steerage U |
هدایت |
 |
 |
conductance U |
هدایت |
 |
 |
direction U |
هدایت |
 |
 |
conduction U |
هدایت |
 |
 |
navigator U |
هدایت گر |
 |
 |
lead U |
هدایت |
 |
 |
leads U |
هدایت |
 |
 |
leading U |
هدایت |
 |
 |
conning tower U |
برج هدایت |
 |
 |
direction U |
هدایت رهبری |
 |
 |
conductivity U |
ضریب هدایت |
 |
 |
hydraulic conductivity U |
هدایت ابی |
 |
 |
image line U |
هدایت تصویر |
 |
 |
ionic conduction U |
هدایت یونی |
 |
 |
fire direction U |
هدایت اتش |
 |
 |
conduction U |
هدایت گرم |
 |
 |
conductivity U |
قابلیت هدایت |
 |
 |
conduction U |
هدایت تنظیم |
 |
 |
directed U |
هدایت کردن |
 |
 |
convect U |
هدایت کردن |
 |
 |
directs U |
هدایت کردن |
 |
 |
templates U |
ریل هدایت |
 |
 |
guide U |
هدایت کردن |
 |
 |
guided U |
هدایت کردن |
 |
 |
guides U |
هدایت کردن |
 |
 |
electric conduction U |
هدایت الکتریسیته |
 |
 |
electrical conductivity U |
هدایت الکتریکی |
 |
 |
guide way U |
مسیر هدایت |
 |
 |
dirigible U |
قابل هدایت |
 |
 |
template U |
ریل هدایت |
 |
 |
steering U |
هدایت کردن |
 |
 |
joysticks U |
سکان هدایت |
 |
 |
joystick U |
سکان هدایت |
 |
 |
heat conductivity U |
هدایت حرارتی |
 |
 |
heat conduction U |
هدایت حرارتی |
 |
 |
managements U |
هدایت یا سازماندهی |
 |
 |
superconductivity U |
فوق هدایت |
 |
 |
management U |
هدایت یا سازماندهی |
 |
 |
electron conduction U |
هدایت الکترون |
 |
 |
conductive U |
قابل هدایت |
 |
 |
directing U |
هدایت کردن |
 |
 |
con U |
هدایت کردن |
 |
 |
rede U |
هدایت کردن |
 |
 |
cons U |
هدایت کردن |
 |
 |
undirected U |
هدایت نشده |
 |
 |
conveying U |
هدایت کردن |
 |
 |
enlightened U |
هدایت شده |
 |
 |
afferent conduction U |
هدایت اورانی |
 |
 |
afferent transmission U |
هدایت اورانی |
 |
 |
avigation U |
فن هدایت هواپیما |
 |
 |
conducted U |
هدایت کردن |
 |
 |
conduct U |
هدایت کردن |
 |
 |
navigating U |
هدایت کردن |
 |
 |
conned U |
هدایت کردن |
 |
 |
admittance U |
هدایت فاهری |
 |
 |
stream line U |
خط هدایت جریان |
 |
 |
conning U |
هدایت کردن |
 |
 |
director U |
هدایت کننده |
 |
 |
navigated U |
هدایت کردن |
 |
 |
conveys U |
هدایت کردن |
 |
 |
directors U |
هدایت کننده |
 |
 |
conveyed U |
هدایت کردن |
 |
 |
convey U |
هدایت کردن |
 |
 |
navigates U |
هدایت کردن |
 |
 |
steerable U |
هدایت کردنی |
 |
 |
operating stand U |
اطاق هدایت |
 |
 |
bus bar line U |
سیم هدایت |
 |
 |
leading line U |
خط هدایت هواپیما |
 |
 |
leading marks U |
نشانههای هدایت |
 |
 |
navigate U |
هدایت کردن |
 |
 |
conduct of fire U |
هدایت تیراندازی |
 |
 |
direct U |
هدایت کردن |
 |
 |
conductance U |
میزان هدایت |
 |
 |
commutate U |
هدایت وتغییر |
 |
 |
conducts U |
هدایت کردن |
 |
 |
conductibility U |
قابلیت هدایت |
 |
 |
conducting U |
هدایت کردن |
 |
 |
canalization U |
هدایت در مسیر |
 |
 |
conductible U |
قابل هدایت |
 |
 |
conduction velocity U |
سرعت هدایت |
 |
 |
vee guideways U |
مسیر هدایت "وی " |
 |
 |
current carring U |
انتقال یا هدایت جریان |
 |
 |
trafficked U |
تجارت هدایت شده |
 |
 |
channelising island U |
سکوی هدایت کننده |
 |
 |
trafficking U |
تجارت هدایت شده |
 |
 |
conduction U |
رسانش الکتریکی هدایت |
 |
 |
conducting staff U |
ستاد هدایت کننده |
 |
 |
conductance U |
مقدار هدایت واقعی |
 |
 |
traffics U |
تجارت هدایت شده |
 |
 |
conductibility U |
ضریب هدایت مخصوص |
 |
 |
dredging ladder U |
هدایت کننده سطل |
 |
 |
conduct grade U |
درجه هدایت یک ماده |
 |
 |
diathermacy U |
خاصیت هدایت گرما |
 |
 |
conducted U |
هدایت کردن بردن |
 |
 |
directional U |
وابسته به راهنمایی و هدایت |
 |
 |
aircraft modification and control U |
کنترل و هدایت هواپیما |
 |
 |
direction center U |
مرکز هدایت عملیات |
 |
 |
ballistic director U |
هدایت کننده بالیستیکی |
 |
 |
directed exercise U |
تمرین هدایت شده |
 |
 |
directing staff U |
ستاد هدایت کننده |
 |
 |
absolute joystick U |
سکان هدایت مطلق |
 |
 |
guided missiles U |
موشک هدایت شونده |
 |
 |
barrels U |
وفیفه هدایت در یک ترمینال |
 |
 |
barrel U |
وفیفه هدایت در یک ترمینال |
 |
 |
conduct U |
هدایت کردن بردن |
 |
 |
bell's bund U |
دیوار هدایت کننده اب |
 |
 |
direction U |
مسیر هدایت کردن |
 |
 |
conductivity U |
ضریب هدایت یا انتشار |
 |