Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
faults
U
کاستی
faults
U
تقصیر
faults
U
گناه
faults
U
عیب نقص
faults
U
خطا
faults
U
اشتباه
faults
U
شکست زمین
faults
U
چینه
faults
U
گسله
faults
U
تقصیرکردن
faults
U
مقصر دانستن
faults
U
خرابی
faults
U
نقص
faults
U
گسل
faults
U
عیب
faults
U
گیر
faults
U
تقصیر اشتباه
faults
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults
U
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faults
U
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faults
U
تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults
U
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults
U
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with all faults
U
باهمه معایب
faults in title
U
درک
he is a mass of faults
U
سراپا عیب است
security against faults in tille
U
ضمان درک
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com