Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
server
U
خدمتگذار
server
U
خدمتکار
server
U
کمک کننده
server
U
نوکر
server
U
بازیکنی که توپ را میزند
server
U
مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
server
U
سیستم
server
U
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
server
U
برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی
server
U
توسط کاربران متعدد در یک زمان است
server
U
ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
server
U
سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM
server
U
کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
server
U
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
server
U
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
server
U
خدمتگزار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
a dedicated server
U
[رایانه]
خدمتگذار اختصاصی
Web server
U
کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
time server
U
بوجارلنجان
time server
U
ابن الوقت
file server
U
خدمتگزار فایل
process server
U
مامور ابلاغ برگهای قانونی
communications server
U
سرویس دهنده مخابراتی
file server
U
سرور فایل
LAN Server
U
سیستم عامل شبکه برای PC سافت IBM
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
network server
U
خدمتگزار شبکه
non dedicated server
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
proxy server
U
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
An opportunist. A time -server.
U
آدم استفاده جو ( استفاده گر )
back end server
U
کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
dedicated file server
U
خدمتگذار فایل اختصاصی
server based application
U
برنامه کاربرد شبکه
client server network
U
شبکه خدمتگزار- مشتری
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
U
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
To be a time server . To sail with the wind .
U
ابن الوقت بودن
To be a time -server . To sail with the wind . To be unprincipled.
U
نان را به نرخ روز خوردن ( ابن الوقت بودن )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com