English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
safe U صحیح اطمینان بخش
safer U صحیح اطمینان بخش
safest U صحیح اطمینان بخش
safes U صحیح اطمینان بخش
monitor U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checks U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
synchronizes U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronises U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronize U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronising U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
protection U اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
synchronised U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
fallacy of composition U استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
dead U دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
synchronous U حرف ارسالی با DTE برای اطمینان از همانی صحیح وقتی هیچ حرف دیگر ارسال نشده است
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
checked U اطمینان از صحت چیزی
check U اطمینان از صحت چیزی
checks U اطمینان از صحت چیزی
to believe in somebody [something] U اطمینان داشتن به کسی [چیزی]
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
read U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
approving U تصور اینکه چیزی خوب است
approves U تصور اینکه چیزی خوب است
approve U تصور اینکه چیزی خوب است
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
take a stand on something <idiom> U فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
think little of <idiom> U تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
without lifting a finger U بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
checks U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
checked U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check U بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
dragrope U طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
jams U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed U توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
to be exposed to a constant stream of something U در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
good riddance to bad rubbish <idiom> U وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
reliability U اطمینان قابلیت اطمینان
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
provided he goes at once U بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
assuredness U اطمینان
fideism U اطمینان
instable U بی اطمینان
trust U اطمینان
certainties U اطمینان
trustingly U با اطمینان
assurance U اطمینان
surety U اطمینان
sureties U اطمینان
assurances U اطمینان
safety U اطمینان
affiance U اطمینان
confidence U اطمینان
confidences U اطمینان
trusts U اطمینان
confidence limit U حد اطمینان
certes U اطمینان
certitude U اطمینان
certainty U اطمینان
security U اطمینان
trusted U اطمینان
good U صحیح
all right U صحیح
proper U صحیح
integers U صحیح
true <adj.> U صحیح
fea U صحیح
real <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
authentical U صحیح
exact <adj.> U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
correct U صحیح
integer U صحیح
correcting U صحیح
corrects U صحیح
righting U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
correct <adj.> U صحیح
valid U صحیح
accurate U صحیح
integral U صحیح
simon pure U صحیح
judiciously U صحیح
exacts U صحیح
exacted U صحیح
right U صحیح
exact U صحیح
i see U ها! صحیح !
well advised U صحیح
in order U صحیح
indecorous U نا صحیح
righted U صحیح
authentic U صحیح
safety belt U کمربند اطمینان
reassurances U اطمینان مجدد
reassurance U اطمینان افرینی
reassurance U اطمینان مجدد
valid U قابل اطمینان
safety belts U کمربند اطمینان
trustful U معتمد اطمینان
level of confidence U سطح اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
failure safety U قابلیت اطمینان
reputable U قابل اطمینان
reliable U قابل اطمینان
uncertainties U عدم اطمینان
trusty U اطمینان بخش
reassurances U اطمینان افرینی
assures U اطمینان دادن
accredit U اطمینان کردن
accrediting U اطمینان کردن
accredits U اطمینان کردن
confides U اطمینان کردن
confided U اطمینان کردن
ensured U اطمینان یافتن
confide U اطمینان کردن
ensures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
fire escapes U پلکان اطمینان
confidingly U از روی اطمینان
safety-valves U دریچه اطمینان
ensure U اطمینان یافتن
solid U قابل اطمینان
solids U قابل اطمینان
aplomb U اطمینان بخود
uncertainty U عدم اطمینان
assure U اطمینان دادن
insuring U اطمینان یافتن
assuring U اطمینان دادن
liable U قابل اطمینان
dependable U قابلیت اطمینان
safety-valve U دریچه اطمینان
fire escape U پلکان اطمینان
dependability U قابلیت اطمینان
insurance stockage U ذخیره اطمینان
coniviction U عقیده اطمینان
confidence limits U حدود اطمینان
confidence level U درجه اطمینان
confidence interval U فاصله اطمینان
confidence coefficicent U ضریب اطمینان
confidence belt U کمربند اطمینان
coefficient of safety U ضریب اطمینان
sicker U قابل اطمینان
fiducial interval U فاصله اطمینان
quality assurance U اطمینان از کیفیت
positiveness U قطعیت اطمینان
play up U اطمینان دادن به
i'll warrant U اطمینان میدهم
factor of safety U ضریب اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
reliability U قابل اطمینان
interval confidence U دامنه اطمینان
factor of safety U عامل اطمینان
limits of confidence U حدود اطمینان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com