English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
safety U ایمنی
safety U سلامت
safety U امنیت محفوفیت
safety U بی خطری
safety U تامین
safety U امنیت
safety U برقرار کردن تامین
safety U به ضامن کردن ضامن
safety U نجات
safety U اطمینان
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overall safety U ایمنی کامل
right safety U مهرهمحافظراست
safety wire U سیم ضامن
safety valve U پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety valve U دریچه اطمینان
safety trap U تله ایمنی
safety stop U ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop U ترمز خطر
safety wire U اشبیل ضامن
safety wire U سیم ایمنی
safety zone U بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
ship safety U سلامت کشتی
strong safety U مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
troop safety U تامین عده ها
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
weak safety U جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
left safety U مهرهمفمنچپ
safety stock U موجودی تضمینی
safety stock U موجودی ذخیره انبار
safety lever U دستگیره ضامن
safety limit U حد تامین
safety lock U قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock U ضامن اسلحه
safety lock U قفل ضامن
safety lock U چفت ضامن سلاح
safety match U کبریت بی خطر
safety motive U انگیزه ایمنی
safety officer U افسر تامین یکان
safety plug U پولک اطمینان
safety post U پایه ایمنی
safety precaution U پیش بینیهای احتیاطی
safety lever U اهرم ضامن
safety razor U تیغ خود تراش
safety regulations U ایین نامه جلوگیری از خطر
safety stakes U دستکهای تامین
safety lanes U مسیرهای امن دریایی
for reasons of safety U به خاطر دلایل امنیتی
reasons of safety U دلایل امنیتی
safety mechanism U ساز و کار ایمنی
safety interlock U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
failure safety U قابلیت اعتماد
failure safety U قابلیت اطمینان
failure safety U ایمنی در برابر خرابی
safety catch U ضامنتفنگ
safety thong U تسمهامنیتی
safety thermostat U ترموساتامنیتی
right safety back U مهرهمحافظعقبیراست
safety area U مهرهایپشتدست
safety binding U نوارامنیت
safety boot U چکمهیایمنی
safety cage U قفسهبازی
safety cap U کلاهکامنیتی
safety chain U زنجیرهامنیت
safety earmuff U گوشپرشامنیتی
safety goggles U عینکایمنی
safety handle U دستهایمنی
safety pad U تشکنجات
safety rail U سپرامنیتی
safety scissors U قیچیناخنگیر
safety tank U منبعامنیت
safety tether U احتیاجاتامنیتی
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
angle of safety U زاویه تامین گلوله
can one pass it with safety? U ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
coefficient of safety U ضریب اطمینان
safety boat U قایق نجات
factor of safety U ضریب اطمینان
factor of safety U عامل تامین
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety U سازه ابیمی
factor of safety U عامل اطمینان
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
free safety U مدافع در منطقه ضعف
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
put on safety U به ضامن کردن
angle of safety U زاویه امنیت
safety belts U کمربند رکاب
safety-valve U دریچه اطمینان
safety-valves U دریچه اطمینان
safety pin U اشبیل ضامن
safety pin U خار ضامن میله ضامن
safety pins U اشبیل ضامن
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety pins U خار ضامن میله ضامن
safety belt U کمربند ایمنی
safety belt U کمربند اطمینان
safety belt U کمربند نجات
safety belt U کمربند رکاب
safety belts U کمربند ایمنی
safety belts U کمربند اطمینان
safety belts U کمربند نجات
put on safety U روی ضامن گذاشتن
safety biltz U حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety diagram U دیاگرام تامین
safety fuze U ماسوره تامینی
safety fork U گیره ضامن
safety fuse U فیوز
safety lamp U چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety fuse U فیوز اطمینان
safety fuse U فیوز ایمنی
safety fuze U چاشنی
safety gap U دهانه حفافت
safety glass U عینک ایمنی
safety glass U شیشه ایمنی
safety glass U شیشه بی خطراتومبیل
safety glass U شیشه نشکن
safety hook U قلاب اطمینان
safety glass U شیشه اطمینان
safety glasses U عینک ایمنی
safety fork U دوشاخه امنیت
safety fence U جانپناه
safety lamp U چراغ ایمنی
safety bolt U ضامن
safety bolt U تفنگ ضامن دار
safety lamp U چراغ اطمینان
safety island U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety card U کارت تامین جنگ افزار
safety card U کارت تامین اتشبار
safety device U دستگاه ضامن
safety hazard U مخاطره ایمنی
safety fence U جانپناه کنار راه
safety factor U عامل تامین
safety factor U ضریب تامین
safety lamp U فانوس
safety device U خارضامن
safety device U ضامن
to carry a piece at safety U تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
safety locking devices U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
left safety back U مهرهمحافظعقبی
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
drivebelt safety guard U محافظهتسمهگرداننده
steel safety wheel U فلزایمنیچرخ
to put safety first [foremost] U اولویت اول را به ایمنی دادن
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com