Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
microprocessor
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessors
U
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
trivial segmentation
U
ذخیره شدن هر قلم داده در یک قطعه مجزا
Other Matches
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
fragments
U
قطعه قطعه کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
several
U
مجزا
distinct
U
مجزا
spot footing
U
پی مجزا
separable
U
مجزا
apartfrom
U
مجزا از
single line
U
خط مجزا
abstracted
U
مجزا
knock down
U
مجزا
free-standing
U
مجزا
discrete
U
مجزا
disjunct
U
مجزا
ditinct
U
مجزا
distinguishing
U
مجزا
separate ammunition
U
مهمات مجزا
abstracts
U
مجزا کردن
semidetached
U
نیمه مجزا
abstracting
U
مجزا کردن
apart
U
مجزا غیرهمفکر
separate sewer
U
شبکه مجزا
seclude
U
مجزا کردن
separate loading
U
مهمات مجزا
lone
U
مجزا ومنفرد
abstract
U
مجزا کردن
separate loading
U
مجزا پرشونده
isolate
U
مجزا کردن
isles
U
مجزا کردن
individual controls
U
کنترلهای مجزا
garrison house
U
پادگان مجزا
discrete values
U
مقادیر مجزا
discrete source
U
چشمههای مجزا
discrete particle
U
ذره مجزا
discrete packets
U
بستههای مجزا
disassemble
U
مجزا کردن
decollate
U
مجزا کردن
isle
U
مجزا کردن
stepping
U
واحد مجزا
step
U
واحد مجزا
isolates
U
مجزا کردن
indiscrete
U
غیر مجزا
isolating
U
مجزا کردن
knock down
U
مجزا کردن
separate
U
مجزا کردن
separated
U
مجزا کردن
separates
U
مجزا کردن
abstractedly
U
بطور مجزا
single line
U
ردیف مجزا
detached
U
ستون مجزا
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
individ
U
بطور مجزا شخصا
individual units
U
یکانهای منفرد یا مجزا
insulates
U
با عایق مجزا کردن
canalization
U
به صورت مجزا دراوردن
insulating
U
با عایق مجزا کردن
facility
U
ساختمان بزرگ مجزا
isolated double bond
U
پیوند دوگانه مجزا
insulate
U
با عایق مجزا کردن
discretely
U
بطور مطلق یا مجزا
cut sheet feeder
U
تغذیه کننده کاغذ مجزا
comparmentalize
U
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
caption code
U
رمز نویسی با متن مجزا
unit assembly
U
یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
can
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans
U
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
comma delimited file
U
فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
scalar
U
مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
matrix isolation spectroscopy
U
طیف بینی مجزا شده درماتریس
fan
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanning
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fanned
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
fans
U
کابلی که لبههای مجزا را پشتیبانی میکند
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
cells
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell
U
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
pitches
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
continuous tone image
U
تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
pitch
U
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
packet switching
U
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
discrimination
U
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
acheval
U
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
ante-chapel
U
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
micros
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
highlights
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlight
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
U
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
micro
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
texel
U
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
stereo
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereos
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic
U
صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
scalar
U
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
red, green, blue
U
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
pixel
U
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
ten key pad
U
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
half
U
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
word
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
worded
U
موضوع زبان مجزا که با بقیه استفاده میشود تا نوشتار یا سخنی را ایجاد کند که قابل فهم است
string
U
سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
universal
U
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
register
U
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registering
U
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
registers
U
ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
items
U
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
item
U
یک چیز مجزا در بین چندین چیز
split unit
U
یکان جدا شده یا مجزا شده
insulating
U
مجزا کردن روپوش دار کردن
insulates
U
مجزا کردن روپوش دار کردن
insulate
U
مجزا کردن روپوش دار کردن
plotted
U
قطعه
tract
U
قطعه
tracts
U
قطعه
pane
U
قطعه
plots
U
قطعه
nuggets
U
قطعه
nugget
U
قطعه
plot
U
قطعه
plank
U
قطعه
pieces
U
قطعه
segmental
U
قطعه قطعه
part
U
قطعه
panes
U
قطعه
piece
U
قطعه
member
U
قطعه
stretched
U
قطعه
members
U
قطعه
stretch
U
قطعه
section
U
قطعه
sections
U
قطعه
morceau
U
قطعه
internode
U
قطعه
doit
U
قطعه
bloc
U
قطعه
blocked
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
blocks
U
قطعه
stretches
U
قطعه
blocs
U
قطعه
segment
U
قطعه
chunk
U
قطعه
fragments
U
قطعه
snipped
U
قطعه
segments
U
قطعه
fragmenting
U
قطعه
chunks
U
قطعه
calligraph
U
قطعه
wodge
U
قطعه
wodges
U
قطعه
slab
U
قطعه
very large scale integration
U
قطعه
slabs
U
قطعه
lobe
U
قطعه
lobes
U
قطعه
trilobation
U
سه قطعه
snip
U
قطعه
snipping
U
قطعه
panel
U
قطعه
small scale integration
U
قطعه
smidgin
U
قطعه
smidgen
U
قطعه
goblets
U
قطعه
block
U
قطعه
copyslip
U
قطعه
scale
U
قطعه
smidgeon
U
قطعه
goblet
U
قطعه
component
U
قطعه
fragment
U
قطعه
extent
U
قطعه
item
U
قطعه
components
U
قطعه
items
U
قطعه
snippy
U
قطعه
panels
U
قطعه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com