Perdic | segment | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 27 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	segment U	قطعه
	segment U	بخش
	segment U	قسمت
	segment U	حلقه بند
	segment U	مقطع
	segment U	قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
	segment U	تیغه جابجاگر
	segment U	بند حلقه
	segment U	1-
	segment U	اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
	segment U	از تعبیر جدا شده است
	segment U	فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
	segment U	بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
	segment U	تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
	segment U	قطعه قطعه کردن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	root segment U	قطعه ریشهای
	root segment U	بخش اصلی
	abdominal segment U	مقطعشکمی
	muscle segment U	بخشماهیچهای
	resident segment U	قطعه مقیم
	program segment U	قطعه برنامه
	overlay segment U	قطعه جایگذاشت
	line segment U	پاره خط
	line segment U	قطعه خط
	multi segment magnetron U	ماگنترون با اند چند تیغهای
	segment's of an insect's body U	حلقه هایابندهای تن حشره
	segment score number U	بخششمارهامتیاز

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy