Total search result: 201 (12 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
demand report U |
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
softest U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
softer U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
soft U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
 |
 |
config.sys U |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
 |
 |
dynamic U |
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود |
 |
 |
dynamically U |
تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود |
 |
 |
wheat germ U |
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود |
 |
 |
initial U |
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه |
 |
 |
succuba U |
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود |
 |
 |
initials U |
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه |
 |
 |
initialling U |
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه |
 |
 |
initialled U |
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه |
 |
 |
initialed U |
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه |
 |
 |
twangs U |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
 |
 |
twang U |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
 |
 |
twanged U |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
 |
 |
twanging U |
صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه |
 |
 |
initialing U |
که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه |
 |
 |
recessional hymn U |
سرودیکه هنگام دست کشیدن کشیشان از عبادت نواخته میشود |
 |
 |
synchronous U |
کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود |
 |
 |
windrow U |
تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود |
 |
 |
working lead U |
بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود |
 |
 |
war head U |
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود |
 |
 |
drop down menu U |
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود |
 |
 |
privateer U |
کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود |
 |
 |
eye service U |
خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه |
 |
 |
infusionism U |
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود |
 |
 |
autoexec bat U |
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود |
 |
 |
dib U |
باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU |
 |
 |
refresher U |
حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود |
 |
 |
cookies U |
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود |
 |
 |
cookie U |
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود |
 |
 |
wild card character U |
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد |
 |
 |
bill of health U |
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود |
 |
 |
reportorial U |
گزارشی |
 |
 |
pluck U |
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد |
 |
 |
plucked U |
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد |
 |
 |
plucks U |
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد |
 |
 |
plucking U |
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد |
 |
 |
sectors U |
دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند |
 |
 |
sector U |
دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند |
 |
 |
a true and accurate report U |
گزارشی درست و دقیق |
 |
 |
to draw up a report U |
به تفصیل نوشتن گزارشی |
 |
 |
to make out a report U |
به تفصیل نوشتن گزارشی |
 |
 |
to write out a report U |
به تفصیل نوشتن گزارشی |
 |
 |
to write up a report U |
به تفصیل نوشتن گزارشی |
 |
 |
ymck U |
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود |
 |
 |
hyphens U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
hyphen U |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
 |
 |
action oriented management report U |
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد |
 |
 |
reporting by axception U |
گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است |
 |
 |
radio button U |
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود. |
 |
 |
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
 |
 |
piezoelectric U |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
 |
 |
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
 |
 |
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
 |
 |
clear one's ears U |
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب |
 |
 |
echoing U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echo U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echoed U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
echoes U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
 |
 |
form U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
perfoliate U |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
 |
 |
formed U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
forms U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
 |
 |
traced U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
traces U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
trace U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
average U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averages U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaging U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaged U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
loads U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
 |
 |
load U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
 |
 |
dummy U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
 |
 |
dummies U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
 |
 |
town fog U |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
 |
 |
throughput U |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
 |
 |
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
 |
 |
second U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
master U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
seconded U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
mastered U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
masters U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
 |
 |
seconds U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
seconding U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
 |
 |
workgroup U |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
 |
 |
fax U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxing U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxed U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
faxes U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
 |
 |
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
 |
 |
standard U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
auto U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
 |
 |
autos U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
 |
 |
standards U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
phototransistor U |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
 |
 |
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
 |
 |
transferring U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
transfers U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
transfer U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
 |
 |
asynchronous U |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
 |
 |
palmtop U |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
 |
 |
addition U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
 |
 |
additions U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
 |
 |
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
mode U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
 |
 |
modes U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
 |
 |
POSIX U |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
 |
 |
phases U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
pages U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
phased U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
phase U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
 |
 |
paged U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
page U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
 |
 |
seasoned U |
هنگام |
 |
 |
gamut U |
هنگام |
 |
 |
season U |
هنگام |
 |
 |
nightfall U |
شب هنگام |
 |
 |
seasons U |
هنگام |
 |
 |
at nightfall U |
شب هنگام |
 |
 |
nighttide U |
شب هنگام |
 |
 |
moment U |
هنگام |
 |
 |
at the same moment U |
در آن هنگام |
 |
 |
night tide U |
هنگام شب |
 |
 |
night season U |
شب هنگام |
 |
 |
night season U |
هنگام شب |
 |
 |
times U |
هنگام |
 |
 |
time U |
هنگام |
 |
 |
terming U |
هنگام |
 |
 |
termed U |
هنگام |
 |
 |
at night U |
شب هنگام |
 |
 |
at dark U |
هنگام شب |
 |
 |
night time U |
هنگام شب |
 |
 |
night-time U |
هنگام شب |
 |
 |
timed U |
هنگام |
 |
 |
moments U |
هنگام |
 |
 |
during U |
هنگام |
 |
 |
oestrum U |
هنگام |
 |
 |
term U |
هنگام |
 |
 |
read U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
reads U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
 |
 |
on arrival U |
هنگام ورود |
 |
 |
here's to you U |
هنگام نوشیدن |
 |
 |
teatime U |
هنگام چای |
 |
 |
summertime U |
هنگام تابستان |
 |
 |
playtime U |
هنگام بازی |
 |
 |
in- U |
درفرف هنگام |
 |
 |
on seeing him U |
هنگام دیدن او |
 |
 |
hard times U |
هنگام تنگدستی |
 |
 |
daytime U |
هنگام روز |
 |
 |
updates U |
به هنگام دراوردن |
 |
 |
execution time U |
هنگام اجرا |
 |
 |
hexachord U |
هنگام شش بردهای |
 |
 |
on occasion U |
هنگام لزوم |
 |
 |
wintertime U |
هنگام زمستان |
 |
 |
when entering U |
هنگام ورود |
 |
 |
at noon U |
هنگام فهر |
 |
 |
meal time U |
هنگام غذاخوری |
 |
 |
spring time U |
هنگام بهار |
 |
 |
dusk U |
هنگام غروب |
 |
 |
in U |
درفرف هنگام |
 |
 |
inprocess U |
هنگام کار |
 |
 |
in case of emergency U |
هنگام اضطرار |
 |
 |
updated U |
به هنگام دراوردن |
 |
 |
update U |
به هنگام دراوردن |
 |
 |
at one's leisure U |
هنگام فراغت |
 |
 |
daytide U |
هنگام روز |
 |
 |
compile time U |
هنگام همگردانی |
 |
 |
binding time U |
هنگام انقیاد |
 |
 |
to die in harness U |
هنگام کار |
 |
 |
at mess U |
هنگام خوردن |
 |
 |
translate time U |
هنگام ترجمه |
 |
 |
destinations U |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
 |
 |
destination U |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
 |
 |
sectors U |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
 |
 |
sector U |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
 |
 |
asynchronous computer U |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
 |
 |
chevy U |
فریاد هنگام شکار |
 |
 |
nooning U |
هنگام فهر ناهار |
 |
 |
it puckered up in sewing U |
هنگام دوختن جمع شد |
 |
 |
landing weight U |
وزن با هنگام تخلیه |
 |
 |
batfowl U |
هنگام شب مرغ را شکارکردن |
 |
 |
cash on delivery U |
پرداخت هنگام تحویل |
 |
 |
when it came to a push U |
چون هنگام کوشش |
 |
 |
night U |
شب هنگام برنامه شبانه |
 |
 |
to brush over U |
هنگام عبورپوز زدن |
 |
 |
dewfall U |
هنگام ریزش شبنم |
 |
 |
then U |
انگاه دران هنگام |
 |
 |
ortive U |
وابسته به هنگام طلوع |
 |
 |
in the case of traffic jam [congestion] U |
هنگام راهبندان سنگین |
 |
 |
damage in transit U |
خسارت در هنگام ترانزیت |
 |
 |
d. wish U |
خواهش هنگام مردن |
 |
 |
parthian glance U |
نگاه هنگام جدایی |
 |
 |
therewith U |
دران هنگام بدانوسیله |
 |
 |
hard-bitten U |
سخت هنگام جنگ |
 |
 |
red handed U |
هنگام ارتکاب جنایت |
 |