English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
initial U نخستین
initial U اول
initial U اولین
initial U اصلی اغازی
initial U ابتدایی
initial U بدوی
initial U واقع در اغاز
initial U اولین قسمت
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
initial U نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial U پاراف کردن
initial U اغازکردن
initial U اولیه
initial U اولین امضاء
initial U پاراف اصلی
initial U اصلی
initial U اغازی
initial U ابتدائی
initial U خروجی صفر
initial U نقط ه شروع
initial U که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه
initial U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initial U از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی
initial U خطای داده که اختلاف بین داده در شورع پردازش و مقدار خط ی آن است
initial U توابعی که به عنوان بارکننده اصل برنامه کار می کنند
initial U موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial U آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial U اولین یا در ابتدا
initial U اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial U حرف اول کلمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
initial value U مقدار اولیه
initial stage U طبقه نخستین
initial spurt U جهش اغازین
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
initial reserves U ذخایر اولیه
initial pressure U فشار ابتدایی
initial point U نقطه اغاز
initial point U نقطه کنترل هوایی
initial point U نقطه سرپل هوایی
initial point U نقطه شروع
initial state U حالت اغازی
initial strength U استحکام اولیه
initial thrust U ضربه اصلی
initial voltage U ولتاژ هاله بنفش
initial velocity U سرعت اغازی
initial velocity U سرعت ابتدایی توپ
initial velocity U سرعت اولیه
initial vector U مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
initial thrust U نفوذ اولیه نفوذ اصلی
stickup initial U حرف درشت اول پاراگراف
initial point U نقطه اولیه
initial point U نقطه شروع عملیات
initial cost U هزینه اولیه
initial condition U شرط اولیه
initial condition U شرایط اولیه
initial capital U سرمایه اولیه
initial campaign U معرفی کالا به بازار
initial approach U تقرب اولیه هواپیما
initial approach U مسیر تقرب اصلی
initial adjustment U تنظیم صفر
initial acceleration U شتاب اولیه
initial speed U سرعت اولیه
initial expenses U هزینه نخستین
initial expenses U هزینه ابتدائی
initial movement U نهضت اول پیشقدمی
initial flood U پیش سیل
initial movement U نخستین اقدام
initial mass U جرم اولیه
initial level U سطح اولیه
magnetic initial permeability U قابلیت نفوذ اولیه
magnetic initial permeability U پرمئابیلیته ی مغناطیسی اولیه
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
initial base font U فونت پایه اغازی
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
initial program load U بارگیری برنامه اغازی
initial fire request U درخواست ابتدایی اتش
initial susceptibility and permeability U مغناطیس پذیری و نفوذپذیری اولیه
initial setting time of concrete U زمان شروع گرفتن سیمان
I'll put in the initial outlay , you do the work . U ما یه اولیه از من کار از تو
initial alternating short circuit curren U جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com