English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
traces U اثر
traces U نشان
traces U رد
traces U ردیابی کردن رد پا
traces U جای پا
traces U مقدار ناچیز ترسیم
traces U رسم
traces U رسم کردن ترسیم کردن
traces U ضبط کردن کشیدن
traces U اثر گذاشتن
traces U دنبال کردن
traces U پی کردن
traces U پی بردن به
traces U تعقیب کردن
traces U رد الکترون
traces U علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces U طرح کردن
traces U رد یابی کردن نشان
traces U نشانه
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces U برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces U ردیابی کردن
traces U رسم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in the traces U یراغ شده
to kick over the traces U سرپیچی کردن
to kick over the traces U لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com