English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hard U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
harder U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest U که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stop U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping U لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
redefined U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefine U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefines U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
redefining U تغییرکارایی کلید قابل برنامه ریزی
fpla U ارایه منطقی قابل برنامه ریزی میدان
electrically U نوعی EAROM که قابل برنامه ریزی است
EAPROM U گونهای EAROM که قابل برنامه ریزی است
cursor U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
cursors U نمایشگری که موقعیت آن در صفحه قابل برنامه ریزی است
addressable U نشانه گری که محل آن قابل برنامه ریزی است
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
prom U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
proms U حافظه فقط خواندنی که توسط کاربر قابل برنامه ریزی است .
proms U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
prom U Only ProgrammableRead حافظه فقط خواندنی برنامه پذیرحافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی emory
programmer U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
programmers U وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند
out of line U جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
routine U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routinely U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines U تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
hardwired program U برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
wires U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
wire U کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
graphics U شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
end strings U نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
hidden U فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. U سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
programming U برنامه ریزی
schematization U برنامه ریزی
management U برنامه ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
managements U برنامه ریزی
social planning U برنامه ریزی اجتماعی
economic planning U برنامه ریزی اقتصادی
overall planning U برنامه ریزی کلی
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
consolidated planning U برنامه ریزی تلفیقی
plans U برنامه ریزی کردن
production planning U برنامه ریزی تولید
programming methods U روشهای برنامه ریزی
adhoc planning U برنامه ریزی روزمره
curriculum development U برنامه ریزی درسی
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
programmed U برنامه ریزی شده
population planning U برنامه ریزی جمعیت
schedule U برنامه ریزی کردن
central planning U برنامه ریزی مرکزی
personnel development U برنامه ریزی استخدامی
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
educational planning U برنامه ریزی اموزشی
comprehensive planning U برنامه ریزی جامع
goal programming U برنامه ریزی ارمانی
quantitative programming U برنامه ریزی کمی
quadratic programming U برنامه ریزی غیرخطی
develop U برنامه ریزی و تولید
plan U برنامه ریزی کردن
national planning U برنامه ریزی ملی
macroplanning U برنامه ریزی کلان
develops U برنامه ریزی و تولید
imperative planning U برنامه ریزی اجباری
state planning U برنامه ریزی دولتی
dynamic programming U برنامه ریزی پویا
sectoral planning U برنامه ریزی بخشی
financial planning U برنامه ریزی مالی
rural planning U برنامه ریزی روستائی
program U برنامه ریزی کردن
planning horizon U مدت برنامه ریزی
dietetics U برنامه ریزی غذایی
centeralized planning U برنامه ریزی متمرکز
schedules U برنامه ریزی کردن
planning system U نظام برنامه ریزی
centralized planning U برنامه ریزی متمرکز
programs U برنامه ریزی کردن
linear programming U برنامه ریزی خطی
planning model U الگوی برنامه ریزی
planning principles U اصول برنامه ریزی
family planning U برنامه ریزی خانواده
development planning U برنامه ریزی توسعه
ex ante U برنامه ریزی شده
planning cycle U دوره برنامه ریزی
corporate planning U برنامه ریزی شرکت
planning horizon U افق برنامه ریزی
product planning U برنامه ریزی محصولات
work out <idiom> U برنامه ریزی کردن
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
square away <idiom> U برنامه ریزی کردن
scheduled U برنامه ریزی کردن
timing U برنامه ریزی زمانی
optimal planning U برنامه ریزی بهینه
projectable U قابل طرح ریزی
scheduled fire U اتشهای برنامه ریزی شده اتشهای طبق برنامه
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
gosplan U سازمان برنامه ریزی شوروی
devised U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
decentralized planning U برنامه ریزی غیر متمرکز
devise U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
programmed check U مقابله برنامه ریزی شده
programmed check U بررسی برنامه ریزی شده
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
programmed label U برچسب برنامه ریزی شده
scheduling U برنامه ریزی کارهای اجرائی
inter sectoral planning U برنامه ریزی بین بخشی
generalized planning U برنامه ریزی تعمیم یافته
production planning and control U برنامه ریزی و کنترل تولید
impulse buying U خرید بدون برنامه ریزی
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
programmed switch U گزینه برنامه ریزی شده
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
devising U برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
programmable check U مقابله برنامه ریزی شده
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
directive planning U برنامه ریزی هدایت شده
material requirements planning U برنامه ریزی نیازمندیهای کالا
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
long run planning U برنامه ریزی بلند مدت
nonlinear programming U برنامه ریزی غیر خطی
short run planning U برنامه ریزی کوتاه مدت
financial planning system U سیستم برنامه ریزی مالی
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
medium term planning U برنامه ریزی میان مدت
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
developments U برنامه ریزی تولید محصول جدید
programmed i/o U ورودی- خروجی برنامه ریزی شده
sensitivity analysis U تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
planning programming budgetting U نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
development U برنامه ریزی تولید محصول جدید
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
materials requirements planning U برنامه ریزی مواد مورد نیاز
planned investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی شده
centrally planned economy U اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
knock about <idiom> بدون برنامه ریزی سفر کردن
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
timer switch U سوئیچ تایمر کلید برنامه ریزی شده
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
fragmentation U حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
designs U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
to reprogram U دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
design U برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
planned economies U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy U اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
preprogrammed U که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
delaying U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delay U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delays U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
eds U وسیلهای که بطور الکترویکی میتواندپاک شده و برنامه ریزی گردد
balance U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
plato U منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
balances U برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
robotics U مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
graphics U پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
pla U CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
business U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
businesses U کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
transformative U قابل تغییر
transmutative U قابل تغییر
commutable U قابل تغییر
moveable U قابل تغییر
variative U قابل تغییر
alterable U قابل تغییر
variant U قابل تغییر
flexible U قابل تغییر
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com