English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
figure on <idiom> U بستگی دارد به
it depends [on] U بستگی دارد [به]
It all depends on how things develop. U بستگی دارد چه پیش بیاید
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
It depends on its quality. U بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
conditional U فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
gates U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
necessaries U در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
logic U مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
bed factor U ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
garbage U اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gates U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gigo U اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
discussant U کسی که در مباحثه و منافره شرکت دارد
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
long shot U شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
sleeping partner U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners U شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
maintenance U قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
kinship U بستگی
bind U بستگی
binds U بستگی
cohesion U هم بستگی
concerns U بستگی
relationships U بستگی
gelation U بستگی
congealment U بستگی
concern U بستگی
closures U بستگی
closure U بستگی
vicinity U بستگی
dependance U بستگی
dependence U بستگی
deligation U بستگی
obturation U بستگی
relationship U بستگی
congelation U بستگی
siding U بستگی بحزب
total binding energy U انرژی بستگی کل
dependency U بستگی نیازمندی
dependencies U بستگی نیازمندی
liaise U بستگی داشتن
liaised U بستگی داشتن
sidings U بستگی بحزب
liaises U بستگی داشتن
count on <idiom> U بستگی داشتن به
connubiality U بستگی زناشویی
syndesis U بهم بستگی
up to <idiom> U بستگی داشتن به
liaison U بستگی رابطه
tthrombosis U خون بستگی
liaisons U بستگی رابطه
binding potential U پتانسیل بستگی
connection U بستگی نسبت
connexions U بستگی نسبت
liaising U بستگی داشتن
binding energy U انرژی بستگی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
particularity U بستگی بعقاید خاصی
co relation U بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
oppilation U بستن یا بستگی مجرا
correlation U بستگی دوچیز باهم
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
principle of intimacy U اصل بهم بستگی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
embolisms U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
embolism U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
brute force method U روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
associations U شرکت
business U شرکت
corporation U شرکت
association U شرکت
firmest U شرکت
fellowsh U شرکت
partnerships U شرکت
businesses U شرکت
firms U شرکت
cahoot U شرکت
EIS U ول شرکت
partnership U شرکت
consociation U شرکت
company U شرکت
enterprises U شرکت
concern U شرکت
concerns U شرکت
hand U شرکت
housed U شرکت
corporations U شرکت
enterprise U شرکت
participation U شرکت
house U شرکت
houses U شرکت
handing U شرکت
companies U شرکت
contributions U شرکت
incorporation U شرکت
contribution U شرکت
firm U شرکت
firmer U شرکت
participation U شرکت کردن
corporation U شرکت سهامی
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
participants U شرکت کننده
corporations U شرکت سهامی
commercial firm U شرکت تجارتی
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
unity U وحدت شرکت
company law U قوانین شرکت
company network U شبکه شرکت
company seal U مهر شرکت
company secretary U منشی شرکت
company union U اتحادیه شرکت
compulsory partnership U شرکت قهری
contributing U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
cooperative society U شرکت تعاونی
stand-ins U شرکت کردن
mutual company U شرکت تعاونی
contributed U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
cooperative U شرکت تعاونی
partook U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
principal U شرکت اصلی
participation U شرکت در جرم
complicity U شرکت در جرم
participant U شرکت کننده
principals U شرکت اصلی
participated U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
participate U شرکت کردن
cooperative company U شرکت تعاونی
article of a company U اساسنامه شرکت
partaken U شرکت کردن
participating U شرکت کننده
partaking U شرکت کردن
corporatism U شرکت گرایی
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
share [in] U شرکت [سهم] [در]
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
associated company U شرکت وابسته
associative U شرکت پذیر
associativity U شرکت پذیری
partake U شرکت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com