Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
functioned
U
تابع
functioned
U
کارکرد
functioned
U
وفیفه
functioned
U
کار
functioned
U
کارویژه
functioned
U
پیشه
functioned
U
مقام
functioned
U
ماموریت عمل
functioned
U
ایفاء
functioned
U
عمل کردن کارکردن
functioned
U
وفیفه داشتن
functioned
U
ایین رسمی
functioned
U
عمل
functioned
U
نقش
functioned
U
دستورالعمل
functioned
U
فعالیت
functioned
U
وفیفه عمل کردن
functioned
U
کارایی
functioned
U
خاصیت وجودی
functioned
U
کار کردن
functioned
U
طرزکار تابع
functioned
U
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functioned
U
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functioned
U
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned
U
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
functioned
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
U
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functioned
U
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functioned
U
انجام عمل به درستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com