Total search result: 306 (15 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
overpass U |
پل هوایی |
 |
 |
overpasses U |
پل هوایی |
 |
 |
flying bridge U |
پل هوایی |
 |
 |
overhead roadway U |
پل هوایی |
 |
 |
skyway U |
پل هوایی |
 |
 |
over-pass U |
پل هوایی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
steadied U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadies U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadiest U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steady U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
steadying U |
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی |
 |
 |
meteor U |
پدیده هوایی |
 |
 |
meteors U |
پدیده هوایی |
 |
 |
well U |
در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند |
 |
 |
wells U |
در رهگیری هوایی یعنی جنگ افزارهای یاد شده خوب کارمی کنند |
 |
 |
airy U |
هوایی |
 |
 |
seascape U |
منظره هوایی دریا |
 |
 |
seascapes U |
منظره هوایی دریا |
 |
 |
strike U |
تک هوایی |
 |
 |
strikes U |
تک هوایی |
 |
 |
loft U |
توپ هوایی زدن |
 |
 |
loft U |
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد |
 |
 |
lofts U |
توپ هوایی زدن |
 |
 |
lofts U |
ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد |
 |
 |
flight U |
رسد هوایی |
 |
 |
sleeve U |
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
 |
sleeves U |
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
 |
wing U |
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند |
 |
 |
wing U |
گروه هوایی |
 |
 |
wing U |
تیپ هوایی جناح |
 |
 |
winging U |
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند |
 |
 |
winging U |
گروه هوایی |
 |
 |
winging U |
تیپ هوایی جناح |
 |
 |
air U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
air U |
پاس هوایی |
 |
 |
air U |
هوایی |
 |
 |
aired U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
aired U |
پاس هوایی |
 |
 |
aired U |
هوایی |
 |
 |
airs U |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
 |
 |
airs U |
پاس هوایی |
 |
 |
airs U |
هوایی |
 |
 |
aspect U |
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی |
 |
 |
aspects U |
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی |
 |
 |
aerospace U |
فضای هوایی |
 |
 |
aerospace U |
فضای هوایی بالای منطقه عملیات |
 |
 |
pigeon U |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
 |
 |
pigeons U |
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است |
 |
 |
music U |
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است |
 |
 |
purple U |
در رهگیری هوایی یعنی یکان یا هواپیمای تعیین شده مشکوک به حمل جنگ افزاراتمی است |
 |
 |
aerobic U |
هوایی |
 |
 |
aerobics U |
هوایی |
 |
 |
howler U |
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی |
 |
 |
howlers U |
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی |
 |
 |
image U |
عکس هوایی |
 |
 |
images U |
عکس هوایی |
 |
 |
sweep U |
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن |
 |
 |
lob U |
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد |
 |
 |
lobbed U |
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد |
 |
 |
lobbing U |
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد |
 |
 |
lobs U |
ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد |
 |
 |
airspeed U |
سرعت سیر هوایی |
 |
 |
airspeed U |
سرعت هوایی هواپیما |
 |
 |
airspeeds U |
سرعت سیر هوایی |
 |
 |
airspeeds U |
سرعت هوایی هواپیما |
 |
 |
quail U |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
 |
 |
quails U |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
 |
 |
merged U |
باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی |
 |
 |
splashed U |
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد |
 |
 |
few U |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
 |
 |
fewer U |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
 |
 |
fewest U |
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند |
 |
 |
orbiting U |
در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید |
 |
 |
pancake U |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
 |
 |
pancakes U |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
 |
 |
duck U |
کد مخصوص درگیریهای هوایی |
 |
 |
ducked U |
کد مخصوص درگیریهای هوایی |
 |
 |
duckings U |
کد مخصوص درگیریهای هوایی |
 |
 |
ducks U |
کد مخصوص درگیریهای هوایی |
 |
 |
punch U |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
 |
 |
punched U |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
 |
 |
punches U |
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد |
 |
 |
isobar U |
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی |
 |
 |
isobars U |
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی |
 |
 |
lift U |
حمل و نقل هوایی |
 |
 |
lift U |
مقدورات هوایی |
 |
 |
lifted U |
حمل و نقل هوایی |
 |
 |
lifted U |
مقدورات هوایی |
 |
 |
lifting U |
حمل و نقل هوایی |
 |
 |
lifting U |
مقدورات هوایی |
 |
 |
lifts U |
حمل و نقل هوایی |
 |
 |
lifts U |
مقدورات هوایی |
 |
 |
linesman U |
سیمکش هوایی |
 |
 |
linesmen U |
سیمکش هوایی |
 |
 |
kite U |
کایت هوایی |
 |
 |
kites U |
کایت هوایی |
 |
 |
interpreter U |
مفسر عکس هوایی مفسر |
 |
 |
interpreters U |
مفسر عکس هوایی مفسر |
 |
 |
all clear U |
سوت رفع خطر هوایی |
 |
 |
all clear U |
شیپور رفع خطر هوایی رفع خطر |
 |
 |
imagery U |
عکاسی هوایی |
 |
 |
tone U |
سایه روشن عکس هوایی |
 |
 |
tones U |
سایه روشن عکس هوایی |
 |
 |
skies U |
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن |
 |
 |
skies U |
توپ هوایی |
 |
 |
sky U |
زیاد بالا بردن توپ هوایی زدن |
 |
Other Matches |
|
 |
airlift service U |
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی |
 |
 |
holiday U |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
 |
 |
holidays U |
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی |
 |
 |
telling U |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
 |
 |
antiair warfare U |
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن |
 |
 |
air policing U |
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح |
 |
 |
restrictive fire plan U |
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی |
 |
 |
pounce U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounces U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pouncing U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
pounced U |
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم |
 |
 |
i stay U |
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود |
 |
 |
line chief U |
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند |
 |
 |
air delivery container U |
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی |
 |
 |
broadcast controlled air interception U |
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند |
 |
 |
air sentinel U |
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی |
 |
 |
steers U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
steered U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
steer U |
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید |
 |
 |
air scoop U |
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی |
 |
 |
sleeve target U |
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی |
 |
 |
flak U |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
 |
 |
fly through U |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
 |
 |
air superiority U |
برتری موقت هوایی رجحان هوایی |
 |
 |
air suprmacy U |
برتری کامل هوایی سیادت هوایی |
 |
 |
air interdiction U |
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی |
 |
 |
air pilots U |
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی |
 |
 |
aviation pay U |
معاش هوایی سختی خدمت هوایی |
 |
 |
carrier air group U |
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر |
 |
 |
air branch U |
قسمت هوایی رسته هوایی |
 |
 |
notice to airmen U |
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی |
 |
 |
air material U |
ماتریل هوایی وسایل هوایی |
 |
 |
tropopause U |
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی |
 |
 |
splash U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
splashes U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
splashing U |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
 |
 |
code panel U |
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی |
 |
 |
air station U |
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی |
 |
 |
air picket U |
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی |
 |
 |
air photographic U |
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی |
 |
 |
tactical air controler U |
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی |
 |
 |
air scout U |
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی |
 |
 |
call mission U |
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست |
 |
 |
airlift command U |
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی |
 |
 |
photogrammetry U |
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی |
 |
 |
air defense commander U |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
 |
 |
airspace prohibited area U |
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی |
 |
 |
air search attack unit U |
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی |
 |
 |
airlift capacity U |
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی |
 |
 |
emergency scramble U |
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی |
 |
 |
channel airlift U |
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی |
 |
 |
dispersal airfield U |
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی |
 |
 |
trimetrogon U |
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی |
 |
 |
air survey photography U |
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی |
 |
 |
airlift control element U |
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی |
 |
 |
airhead operations U |
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی |
 |
 |
combat airlift support U |
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی |
 |
 |
trunkair route U |
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی |
 |
 |
country cover diagram U |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
 |
 |
air defense action area U |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
 |
 |
chalk commander U |
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی |
 |
 |
chalk number U |
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی |
 |
 |
tactical air control center U |
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی |
 |
 |
air position U |
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما |
 |
 |
air defense readiness U |
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی |
 |
 |
air distant support U |
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور |
 |
 |
aerospace projection operations U |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
 |
 |
air alert warning U |
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی |
 |
 |
heavy lift U |
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین |
 |
 |
pneumatic U |
هوایی |
 |
 |
raid U |
تک هوایی |
 |
 |
air drawn U |
هوایی |
 |
 |
atmospheric U |
هوایی |
 |
 |
raiding U |
تک هوایی |
 |
 |
raids U |
تک هوایی |
 |
 |
AA U |
ضد هوایی |
 |
 |
aery U |
هوایی |
 |
 |
overhead U |
هوایی |
 |
 |
airborne U |
هوایی |
 |
 |
air attack U |
تک هوایی |
 |
 |
air lane U |
خط هوایی |
 |
 |
air strike U |
تک هوایی |
 |
 |
air head U |
سر پل هوایی |
 |
 |
air built U |
هوایی |
 |
 |
stuffiness U |
بد هوایی |
 |
 |
raided U |
تک هوایی |
 |
 |
aviation medicine U |
طب هوایی |
 |
 |
airhead line U |
خط سر پل هوایی |
 |
 |
acclimatization U |
هم هوایی |
 |
 |
anti aircraft U |
ضد هوایی |
 |
 |
air raid U |
تک هوایی |
 |
 |
air raids U |
تک هوایی |
 |
 |
overhead conductor U |
خط هوایی |
 |
 |
overhead line U |
خط هوایی |
 |
 |
aerial line U |
خط هوایی |
 |
 |
aerials U |
هوایی |
 |
 |
aerial U |
هوایی |
 |
 |
linear distance U |
خط هوایی |
 |
 |
air strike U |
حمله هوایی |
 |
 |
air capacitor U |
خازن هوایی |
 |
 |
dollies U |
هدف کش هوایی |
 |
 |
air burst U |
ترکش هوایی |
 |
 |
air terminal U |
ترمینال هوایی |
 |
 |
air terminals U |
ترمینال هوایی |
 |
 |
air curtain U |
پوشش هوایی |
 |
 |
fly U |
توپ هوایی |
 |
 |
air cover U |
پوشش هوایی |
 |
 |
air chief marshal U |
سپهبد هوایی |
 |
 |
air forces U |
نیروی هوایی |
 |
 |
air command U |
یکان هوایی |
 |
 |
air cooled transformer U |
مبدل هوایی |
 |
 |
air corridor U |
دالان هوایی |
 |
 |
air control ship U |
ناوکنترل هوایی |
 |
 |
air pocket U |
چاه هوایی |
 |
 |
air control U |
کنترل هوایی |
 |
 |
air consignment U |
محموله هوایی |
 |
 |
air base U |
پایگاه هوایی |
 |
 |
air pockets U |
چاه هوایی |
 |
 |
air bases U |
پایگاه هوایی |
 |
 |
air command U |
فرماندهی هوایی |
 |
 |
air attack U |
حمله هوایی |
 |
 |
skyrocketed U |
موشک هوایی |
 |
 |
skyrockets U |
موشک هوایی |
 |
 |
aerial reconnaissance U |
شناسایی هوایی |
 |
 |
aerial burst U |
ترکش هوایی |
 |
 |
aerial radar U |
رادار هوایی |
 |
 |
aerial port U |
باراندازی هوایی |
 |
 |
aerial burst U |
انفجار هوایی |
 |
 |
aerial port U |
لنگرگاه هوایی |
 |
 |
aerial circuit |
آنتن هوایی |
 |
 |
aerial delivery U |
پرتاب هوایی |
 |
 |
aerial pickets U |
گشت هوایی |
 |
 |
aerial pickets U |
پیکه هوایی |
 |
 |
aerial perspective U |
نمای هوایی |
 |
 |
air observation U |
دیدبانی هوایی |
 |
 |
aerial observation U |
دیدبانی هوایی |
 |
 |
skyrocketing U |
موشک هوایی |
 |
 |
aerial supply |
آماد هوایی |
 |
 |
air attache U |
وابسته هوایی |
 |
 |
air ambulance U |
امبولانس هوایی |
 |
 |
dolly U |
هدف کش هوایی |
 |
 |
tow glider U |
یدک هوایی |
 |
 |
lane U |
خط سیر هوایی |
 |
 |
lanes U |
خط سیر هوایی |
 |
 |
sylphid U |
جن هوایی کوچک |
 |
 |
aeronautical mile U |
میل هوایی |
 |
 |
sylphlike U |
شبیه جن هوایی |
 |
 |
aerogramme U |
نامهء هوایی |
 |
 |
aerogram U |
نامهء هوایی |
 |
 |
aerily U |
بطور هوایی |
 |
 |
tactical air observer U |
دیدبان هوایی |
 |
 |
skyrocket U |
موشک هوایی |
 |
 |
aerial navigation U |
ناوبری هوایی |
 |
 |
air surveillance U |
مراقبت هوایی |
 |
 |
all weather U |
همه هوایی |
 |
 |
potshot U |
گلوله هوایی |
 |
 |
an air raid U |
حمله هوایی |
 |
 |
anti aircraft U |
پدافند هوایی |
 |
 |
anti aircraft artillery U |
توپخانه ضد هوایی |
 |
 |
anti aircraft defense U |
پدافند ضد هوایی |
 |
 |
antiaircraft U |
ضد حملات هوایی |
 |
 |
antiaircraft U |
اسلحه ضد هوایی |
 |
 |
aviation channels U |
کانالهای هوایی |
 |
 |
airmobile U |
متحرک هوایی |
 |
 |
airial U |
محمول هوایی |
 |
 |
air target chart U |
نمودارهدفهای هوایی |
 |
 |
air torpedo U |
اژدر هوایی |
 |
 |
air vice marshal U |
سرتیپ هوایی |
 |
 |
combat air patrol U |
گشتی هوایی |
 |
 |
air way U |
مسیر هوایی |
 |
 |
air way station U |
خطوط هوایی |
 |
 |
aircraft accident U |
سانحه هوایی |
 |
 |
airdrop U |
بارریزی هوایی |
 |
 |
airfreight U |
باربری هوایی |
 |
 |
post strike U |
بعد از تک هوایی |
 |
 |
avionics U |
ارتباطات هوایی |
 |
 |
exposure station U |
ایستگاه هوایی |
 |
 |
fire balloon U |
فانوس هوایی |
 |
 |
flush decker U |
پل هوایی یک پارچه |
 |
 |
flying cadet U |
دانشجوی هوایی |
 |
 |
marshal of the air force U |
ارتشبد هوایی |
 |
 |
magnet gap U |
فاصله هوایی |
 |
 |
group captain U |
سرهنگ هوایی |
 |
 |
hard stand U |
بارانداز هوایی |
 |
 |
height hole U |
چاه هوایی |
 |
 |
escadrille U |
جوخه هوایی |
 |
 |
elevated railroad U |
ترن هوایی |
 |
 |
pneumatic drill |
مته هوایی |
 |
 |
bird's eye U |
منظره هوایی |
 |
 |
overhead transmission line U |
خط انتقال هوایی |
 |
 |
overhead roadway U |
جاده هوایی |
 |
 |
overhead line U |
سیمکشی هوایی |
 |
 |
overhead conductor U |
سیم هوایی |
 |
 |
open wire line U |
خط سیمی هوایی |
 |
 |
open wire U |
سیم هوایی |
 |
 |
elevated railroad U |
خط اهن هوایی |
 |
 |
immediate mission U |
تک فوری هوایی |
 |
 |
air suprmacy U |
حاکمیت هوایی |
 |
 |
air damper U |
خفه کن هوایی |
 |
 |
air guard U |
پاسور هوایی |
 |