Perdic | splash | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 24 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	splash U	شتک
	splash U	صدای ترشح
	splash U	چلپ چلوپ
	splash U	صدای ریزش
	splash U	ترشح کردن
	splash U	چلپ چلوپ کردن ریختن
	splash U	دارای ترشح
	splash U	دارای صدای چلب چلوب
	splash U	ترکش
	splash U	ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
	splash U	ترشح
	splash U	لکه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	to splash into water U	به اب زدن
	splash screen U	صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
	splash scale U	طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
	splash line U	خط پریدن به اب در غواصی
	splash line U	خط شروع غواصی
	splash head U	پاشش گیر
	splash guard U	گلگیر
	splash board U	سپر پاشنه قایق
	splash lubrication U	روغنکاری تزریقی
	splash plate U	صفحهآبپاش
	splash proof enclosure U	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
	oil splash lubrication U	روغنکاری تزریقی

Recent search history

Forum search