English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pounce U گرده نقاش
pounce U خاکه ذغال ضربت
pounce U مشت
pounce U پرتاب استامپ
pounce U مهر
pounce U حمله باچنگال یورش
pounce U عتاب
pounce U جهش
pounce U درحال حمله با پنجه
pounce U درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounce U مهر زدن به
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
to make a pounce U حمله کردن
to pounce upon a bird U ناگهان برسر مرغی فرودامدن یا حمله کردن
to make a pounce U ناگهان جستن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com