English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preorbital U واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vanward U واقع درجلو
infraorbital U واقع در زیر کاسه چشم
postorbital U واقع در پشت کاسه چشم
supra orbital U واقع دربالای کاسه چشم
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
intramercurial U واقع در مدار تیر و عطارد
To go round hat in hand . U کاسه گدایی بدست گرفتن
To hold out ones begging bowl . To send ( pass ) round the hat . U کاسه گدایی دست گرفتن
caudate U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel U وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
samoan U وابسته به یا اهل جزیره ساموا واقع در پلینزی
equinoctial U وابسته باعتدال شب و روز واقع درنزدیکی خط اعتدال روزوشب
balance U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balances U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
There are wheels within wheels . U کاسه ای زیر نیم کاسه است
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymie U قرار گرفتن
stymied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
stand U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
lie U قرار گرفتن
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
surmount U بالا قرار گرفتن
surmounted U بالا قرار گرفتن
grades U در پایهای قرار گرفتن
surmounting U بالا قرار گرفتن
pew U درنیمکت قرار گرفتن
grade U در پایهای قرار گرفتن
surmounts U بالا قرار گرفتن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
pews U درنیمکت قرار گرفتن
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
emotionalize U تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
equitant U رویهم قرار گرفتن برگها
feel the pinch <idiom> U در تنگنای مالی قرار گرفتن
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment U قرار گرفتن مناسب در صفحه
overlie U قرار گرفتن خفه کردن
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
poise of head U وضع قرار گرفتن سر روی تن
alignments U قرار گرفتن مناسب در صفحه
snug U بطور دنج قرار گرفتن
bearing direction U جهت قرار گرفتن یاطاقان
to receive attantion U مورد توجه قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
bears U درسمت قرار گرفتن در سمت
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> U موردعلاقه شخص قرار گرفتن
attitude U حالت قرار گرفتن رفتار
attitudes U حالت قرار گرفتن رفتار
target pattern U شکل قرار گرفتن هدف
bear U درسمت قرار گرفتن در سمت
thermal exposure U در معرض حرارت قرار گرفتن
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
trifle U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
in situ U [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
overlaps U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlap U بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
luggage compartment U محل قرار گرفتن جامه دان
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifles U بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
formats U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
format U قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
venation U ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
haul defilade U تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
trailed U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
disposure U درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
battery groung pattern U وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
trails U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
appose U موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
trailing U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
unwarned exposed U به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
chop U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
chopped U زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
succeeds U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeed U بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimpose U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
pillows U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
superimposes U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposing U روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trail U پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
pillow U بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quiver U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
lionize U مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
quivered U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfere U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
interfered U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interferes U توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivering U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
quivers U بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
cardinal points effect U اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
former U درجلو
the front door U درجلو
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
extensions U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extension U کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligning U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align U اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
fore U جلوی درجلو
next in fornt of U بلافاصله درجلو
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
frontwards U سوی جلو درجلو
enneastyle U دارای نه ستون درجلو
prepositive U درجلو گذارده شده سرکلمهای
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
downstage U درجلو پرده تاتر ونمایش
to make a face at any one U اداواصول درجلو کسی دراوردن
yellow flag U پرچم زرد بمعنای خطر درجلو
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
ante U : پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
prosencephalic U واقع در جلو مغز وابسته به جلو مغز
lool U لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
craniums U کاسه سر
calix U کاسه گل
cupule U کاسه
cotyla U کاسه
lump sum U یک کاسه
bowl کاسه
lump sums U یک کاسه
mazard U کاسه
messmate U هم کاسه
cranium U کاسه سر
calycle U کاسه گل
socket کاسه
skull U کاسه سر
skulls U کاسه سر
pappus U کاسه گل
chalices U کاسه
drinking cup U کاسه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com