English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pinned U سنجاق
pinned U میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinned U دستگیره در
pinned U گیره دستگیره در
pinned U گیره
pinned U گیره سر گیره کاغذ
pinned U گیره لباس
pinned U میله چوبی سنجاق زدن به
pinned U باسنجاق محکم کردن
pinned U متصل کردن به گیرافتادن
pinned U پایه سنجاقی
pinned U میخ
pinned U محور
pinned U پین
pinned U سنجاق نقشه
pinned U اشبیل
pinned U میخکوب کردن
pinned U ثابت کردن
pinned U لولا
pinned U چوب علامت روی چمن نرم نزدیک سوراخ
pinned U میله
pinned U ضربه فنی کشتی میخ سنگ نوردی
pinned U اچمزی
pinned U میخ کردن
pinned U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned U در شاخه
pinned U ورودی با سه سوزن
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned U Number PersonalIndentification
pinned U عدد شناسایی فردی
pinned U شماره شناسایی شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pinned piece U اچمز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com