Total search result: 195 (11 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
trio U |
نقاط سه قلو |
 |
 |
trios U |
نقاط سه قلو |
 |
 |
triad U |
نقاط سه قلو |
 |
 |
triads U |
نقاط سه قلو |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
redundancies U |
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد |
 |
 |
redundancy U |
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد |
 |
 |
check-points U |
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما |
 |
 |
checkpoint U |
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما |
 |
 |
checkpoints U |
علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما |
 |
 |
matrix U |
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند |
 |
 |
matrix U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrix U |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
 |
 |
matrixes U |
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند |
 |
 |
matrixes U |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
 |
 |
matrixes U |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
 |
 |
enhance U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
enhanced U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
enhances U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
enhancing U |
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ |
 |
 |
decimal U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
decimal U |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
decimals U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
decimals U |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
cabling U |
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را |
 |
 |
blip U |
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است |
 |
 |
blips U |
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است |
 |
 |
graphic U |
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن |
 |
 |
set U |
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال |
 |
 |
set U |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
 |
 |
sets U |
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال |
 |
 |
sets U |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
 |
 |
setting up U |
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال |
 |
 |
setting up U |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
 |
 |
needle U |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
 |
 |
needled U |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
 |
 |
needles U |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
 |
 |
needling U |
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد |
 |
 |
fit U |
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند |
 |
 |
fits U |
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند |
 |
 |
fittest U |
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند |
 |
 |
spot U |
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن |
 |
 |
spots U |
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن |
 |
 |
mosaic U |
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است |
 |
 |
zenith U |
اوج محور قائم بر افق نقاط |
 |
 |
network U |
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر |
 |
 |
networks U |
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر |
 |
 |
case U |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
 |
 |
cases U |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
 |
 |
isobar U |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
 |
 |
isobars U |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
 |
 |
grid U |
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند |
 |
 |
grid U |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
 |
 |
grids U |
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند |
 |
 |
grids U |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
 |
 |
paper U |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
 |
 |
papered U |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
 |
 |
papering U |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
 |
 |
papers U |
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده |
 |
 |
centered U |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
 |
 |
centers U |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
 |
 |
centre U |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
 |
 |
centred U |
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی |
 |
 |
plot U |
بردن نقاط روی طرح |
 |
 |
plot U |
ثبت مسیریا نقاط |
 |
 |
plots U |
بردن نقاط روی طرح |
 |
 |
plots U |
ثبت مسیریا نقاط |
 |
 |
plotted U |
بردن نقاط روی طرح |
 |
 |
plotted U |
ثبت مسیریا نقاط |
 |
 |
halftone U |
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند |
 |
 |
halftones U |
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند |
 |
 |
shoal U |
نقاط کم عمق دریا |
 |
 |
shoals U |
نقاط کم عمق دریا |
 |
 |
ink U |
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد |
 |
 |
inks U |
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد |
 |
 |
whistle stop U |
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن |
 |
 |
whistle-stop U |
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن |
 |
 |
book U |
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف |
 |
 |
booked U |
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف |
 |
 |
books U |
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف |
 |
 |
trace U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
traced U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
traces U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
 |
 |
plotting U |
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه |
 |
 |
interactive U |
نقاط توقف را تنظیم کند |
 |
 |
hot spot U |
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی |
 |
 |
hot spots U |
نقاط خطرناک یا خیلی خطرناک در منطقه الوده به مواد رادیواکتیو اتمی |
 |
 |
restitution U |
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات |
 |
 |
Antipodes U |
ساکنین نقاط متقاطردر روی زمین |
 |
 |
enterprise U |
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد |
 |
 |
enterprises U |
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد |
 |
 |
nexus U |
نقاط اتصال بین واحدها در شبکه |
 |
 |
output U |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
 |
 |
outputs U |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
 |
 |
graph U |
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط |
 |
 |
graphs U |
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط |
 |
 |
overlap U |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
 |
 |
overlapped U |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
 |
 |
overlaps U |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
 |
 |
triad U |
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است |
 |
 |
triads U |
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است |
 |
 |
aileron spar U |
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد |
 |
 |
airbrush U |
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی |
 |
 |
all points addressable graphics U |
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط |
 |
 |
antipole U |
ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین |
 |
Other Matches |
|
 |
vertical control U |
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط |
 |
 |
gridding U |
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است |
 |
 |
polar plot U |
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی |
 |
 |
trig list U |
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده |
 |
 |
field control U |
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری |
 |
 |
isodose rate U |
خط نقاط متحدالدوز |
 |
 |
interactional points U |
نقاط تلاقی |
 |
 |
at all points U |
در همه نقاط |
 |
 |
interactional points U |
نقاط تماس |
 |
 |
keop soo U |
نقاط حساس |
 |
 |
key points U |
نقاط حساس |
 |
 |
keop soo U |
نقاط مرگ |
 |
 |
key points U |
نقاط مهم |
 |
 |
lagrangian points U |
نقاط لاگرانژی |
 |
 |
trig point U |
نقاط مثلث بندی |
 |
 |
vital points U |
نقاط حساس بدن |
 |
 |
primary masses U |
نقاط مادی اولیه |
 |
 |
apparent horizon U |
افق حقیقی نقاط |
 |
 |
form line U |
خط بین نقاط هم ارتفاع |
 |
 |
coordinates U |
طول و عرض نقاط |
 |
 |
kyusho U |
نقاط حساس بدن |
 |
 |
isothermal U |
نقاط هم حرارت اب دریا |
 |
 |
coordinate code U |
رمز مختصات نقاط |
 |
 |
isoheyt U |
خط شاخص نقاط هم باران |
 |
 |
dapple U |
چیزی با نقاط رنگارنگ |
 |
 |
pin point U |
تعیین دقیق نقاط |
 |
 |
geodetic control U |
نقاط کنترل ژئودزی |
 |
 |
isoclinal U |
خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه |
 |
 |
isodose rate U |
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی |
 |
 |
isogrive U |
خط میزان منحنی نقاط هم ثقل |
 |
 |
infield U |
نقاط توپگیری در زمین کریکت |
 |
 |
isopleth U |
نقاط هم ارتفاع موج دریا |
 |
 |
floating mark U |
نقاط ایستگاه برجسته بینی |
 |
 |
floating mark U |
نقاط مواج عکس هوایی |
 |
 |
differential leveling U |
تعیین اختلاف تراز نقاط |
 |
 |
jabiru U |
لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا |
 |
 |
multipass overlap U |
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند |
 |
 |
isogonic line U |
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی |
 |
 |
isobare U |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
 |
 |
infill U |
نقاط کشیده شده روی نقشه |
 |
 |
exact location U |
تعیین کردن محل دقیق نقاط |
 |
 |
geong gyuk U |
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو |
 |
 |
geodetic control U |
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی |
 |
 |
irredentism U |
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا |
 |
 |
isogrive U |
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه |
 |
 |
quadrantal points U |
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما |
 |
 |
radial line plot U |
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه |
 |
 |
vital point U |
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن |
 |
 |
radiolocation U |
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی |
 |
 |
remaining velocity U |
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت |
 |
 |
bird's eye perspective U |
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند |
 |
 |
planimetric U |
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد |
 |
 |
rise and fall U |
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا |
 |
 |
isogonal U |
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه |
 |
 |
dot pitch U |
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش |
 |
 |
offset method U |
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه |
 |
 |
isotherm U |
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد |
 |
 |
graticule ticks U |
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه |
 |
 |
isallobaric U |
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد |
 |
 |
acupressure U |
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن |
 |
 |
isallobar U |
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد |
 |
 |
tabbing U |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
phosphor U |
نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT |
 |
 |
hypsographic map U |
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است |
 |
 |
curve fitting U |
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد |
 |
 |
tabulation U |
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود |
 |
 |
input/output U |
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم |
 |
 |
black matrix U |
صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند |
 |
 |
point set curve U |
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود |
 |
 |
point designation U |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
 |
 |
black writer U |
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر |
 |
 |
sense probe U |
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند |
 |
 |
letter quality printing U |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
 |
 |
pitch line U |
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود |
 |
 |
letter quality printing U |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
 |
 |
isolead curve U |
خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت |
 |
 |
principal line U |
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط |
 |
 |
composition and make up terminal U |
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد |
 |
 |
makgi boowi U |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
 |
 |
isovelocity U |
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا |
 |
 |
bed levels U |
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال |
 |
 |
pascal's law U |
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود |
 |
 |
critical mach number U |
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند |
 |
 |
bar automatic U |
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید |
 |
 |
centroid U |
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است |
 |
 |
hard sectoring U |
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد |
 |
 |
non-directional design U |
طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.] |
 |
 |
printhead U |
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است |
 |
 |
critical point U |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
 |
 |
democratic comiteism U |
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند |
 |
 |
radar locating U |
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار |
 |