English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (8875 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
comparator U مقایسه کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
comparative gage U دستگاه مقایسه کننده
table comparator U مقایسه کننده نوارها
tape comparator U مقایسه کننده نوار
The comparison is misleading [flawed] . U مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
Other Matches
to contrast [with] U مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
comparison U مقایسه
datum line U خط مقایسه
analogy U مقایسه
collations U مقایسه
analogies U مقایسه
comparisons U مقایسه
resemblance U مقایسه
collation U مقایسه
incomparable U غیرقابل مقایسه
parity bit U بیت مقایسه
frequency comparison U مقایسه فرکانس
assimilatc U مقایسه نمودن
to draw comparisons U مقایسه کردن
incomparable U مقایسه ناپذیر
datum U سطح مقایسه
no parity U عدم مقایسه
compared U مقایسه کردن
analogous U قابل مقایسه
to make comparisons U مقایسه کردن
odd parity U مقایسه فرد
cf U مقایسه شود
comparableness U قابلیت مقایسه
contrast U مقایسه کردن
compares U مقایسه کردن
logical comparison U مقایسه منطقی
comparisons U روش مقایسه
comparatively U بطور مقایسه
comparison operator U عملگر مقایسه
compare U مقایسه کردن
even parity U مقایسه زوج
contrasts U مقایسه کردن
contrasting U مقایسه کردن
contrasted U مقایسه کردن
incommensurable U مقایسه ناپذیر
incomparability U مقایسه ناپذیری
refrence U مبنای مقایسه
parity checking U بازبینی مقایسه
comparison U روش مقایسه
parity error U غلط مقایسه
comparing U مقایسه کردن
parity error U خطای مقایسه
by comparison U وقتی مقایسه می شوند
a beauty and an elegance beyond [ without] compare U زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
a comparison of the brain to a computer U مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
measure U مقایسه کردن سنجش
comparative philology U علم مقایسه زبانها
comparably U بطور قابل مقایسه
paired comparisons method U روش مقایسه جفتی
to stand comparison with U قابل مقایسه بودن با
to bear comparison with U قابل مقایسه بودن با
A comparison of theory and practice. U مقایسه ای از نظری و عمل.
to compare oppsites U چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
incomparability U غیر قابل مقایسه
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
between U دربین درمقام مقایسه
comparator U وسیله انجام مقایسه
incomparably U بطور غیرقابل مقایسه
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
parity error U اشتباه مقایسه خطای توازن
a comparison of men's salaries with those of women U مقایسه حقوق مردان با زنان
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
priorities U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
That's a poor comparison. U این مقایسه ای نا مناسب است.
not a patch on U به هیچ طرف مقایسه نیست با
priority U اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
to drow a p between two U دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
proportion U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
VBScript U مقایسه شود با JAVA SCRIPT
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
comparable U قابل مقایسه مانند کردنی
comparable U قابلیت مقایسه قیاس پذیر
relational database U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
proportions U اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
to be out of all proportion to something U غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
cost effectiveness U سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
jobs U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
job U اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
collates U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collate U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collating U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated U مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
a comparison of the tax systems in Italy and Spain U مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
Comparison with other countries is extremely interesting. U مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
collated U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
collates U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
collating U به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
summation check U بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
vertical U بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
Dhrystone benchmark U سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
local area network U و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
phosphor U اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
spellcheck U بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. U هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
benchmark U نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmarks U نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
doubled U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activities U تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
pair exchange sorting algorithm U نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
activity U تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
doubled up U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
volatility U تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. U این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
DES U استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
density U دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
densities U دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. U سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
four ball U مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. U او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR. U این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است.
leap frog test U و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
DTMF U روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
machine address U آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
rams U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
insulators U جدا کننده عایق کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1It takes a bit of a performance penalty compared to the previous one.
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
2single gas
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com