Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
segment
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
fragments
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
time slicing
U
قطعه کردن زمان
mates
U
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mated
U
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mate
U
جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
splint
U
خرد وقطعه قطعه کردن
to perform a piece of music
U
قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
mammock
U
ریزه کردن قطعه کردن
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
shadow RAM
U
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
selects
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
labelled
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labeling
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labels
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
select
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
label
U
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
selected
U
خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
shim
U
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
fanned
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
U
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
preventative
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive
U
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
link
U
اتصال یا وصل کردن دو قطعه سخت افزار یا نرم افزار
microcomputer
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micros
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
micro
U
کامپیوتر ابتدایی بر پایه قطعه CPU جدی دکه به طراحان سخت افزار و نرم افزار امکان تجربه کردن وسیله را می دهند
panes
U
قطعه
fragment
U
قطعه
snippy
U
قطعه
plotted
U
قطعه
plots
U
قطعه
block
U
قطعه
plot
U
قطعه
tract
U
قطعه
blocked
U
قطعه
wodges
U
قطعه
fragmenting
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
pane
U
قطعه
items
U
قطعه
wodge
U
قطعه
smidgeon
U
قطعه
item
U
قطعه
snipping
U
قطعه
very large scale integration
U
قطعه
goblet
U
قطعه
segmental
U
قطعه قطعه
smidgin
U
قطعه
pieces
U
قطعه
component
U
قطعه
part
U
قطعه
components
U
قطعه
plank
U
قطعه
goblets
U
قطعه
tracts
U
قطعه
smidgen
U
قطعه
blocks
U
قطعه
snipped
U
قطعه
trilobation
U
سه قطعه
nuggets
U
قطعه
snip
U
قطعه
internode
U
قطعه
small scale integration
U
قطعه
lobe
U
قطعه
lobes
U
قطعه
section
U
قطعه
sections
U
قطعه
piece
U
قطعه
segments
U
قطعه
copyslip
U
قطعه
doit
U
قطعه
nugget
U
قطعه
panel
U
قطعه
extent
U
قطعه
panels
U
قطعه
slab
U
قطعه
scale
U
قطعه
slabs
U
قطعه
bloc
U
قطعه
stretched
U
قطعه
segment
U
قطعه
stretches
U
قطعه
chunks
U
قطعه
member
U
قطعه
members
U
قطعه
chunk
U
قطعه
calligraph
U
قطعه
fragments
U
قطعه
blocs
U
قطعه
stretch
U
قطعه
morceau
U
قطعه
resident segment
U
قطعه مقیم
worked
U
قطعه کار
equulei
U
قطعه الفرس
gussets
U
قطعه اتصال
lot
U
پارچه قطعه
plat
U
قطعه نقشه
gusset
U
قطعه اتصال
replacement
U
تعویض قطعه
replacements
U
تعویض قطعه
midsection
U
قطعه میانی
dabbed
U
قطعه تکه
in sections
U
د رچند قطعه
lot
U
قطعه زمین
overlay segment
U
قطعه جایگذاشت
lobotomy
U
قطعه بری
theme song
U
قطعه تکراری
lobotomies
U
قطعه بری
blank flange
U
قطعه- ایکس
work
U
قطعه کار
time slice
U
قطعه زمان
dabs
U
قطعه تکه
tension member
U
قطعه کششی
temporal lobe
U
قطعه گیجگاهی
item
U
قطعه خبری
casting
U
قطعه ریخته گی
parietal lobe
U
قطعه اهیانهای
equuleus
U
قطعه الفرس
sett
U
قطعه سنگفرش
piece part
U
قطعه یک پارچه
versicle
U
قطعه کوچک
vlsi
U
قطعه روی یک IC
items
U
قطعه خبری
passage
U
تصویب قطعه
strip
U
قطعه باریک
frontal lobe
U
قطعه پیشانی
hexastich
U
قطعه شش فردی
electric component
U
قطعه الکتریکی
subassembly
U
یک قطعه جزء
passages
U
تصویب قطعه
lobule
U
قطعه کوچک
partitura
U
قطعه کامل
partitur
U
قطعه کامل
handsets
U
تلفن در یک قطعه
handset
U
تلفن در یک قطعه
fragments
U
قطعه باقیمانده
concertos
U
قطعه موسیقی
concerto
U
قطعه موسیقی
opuses
U
قطعه موسیقی
opus
U
قطعه موسیقی
fragment
U
قطعه باقیمانده
lobectomy
U
قطعه برداری
quad
U
قطعه سربی
unit assembly
U
یک قطعه مجزا
major assembly
U
قطعه عمده
icicles
U
یخ پاره قطعه یخ
berg
U
قطعه عظیم یخ
root segment
U
قطعه ریشهای
magnetic component
U
قطعه مغناطیسی
icicle
U
یخ پاره قطعه یخ
stull
U
قطعه بزرگ
workholder
U
نگهدارنده قطعه
work part
U
قطعه کار
program segment
U
قطعه برنامه
pericope
U
قطعه منتخب
quads
U
قطعه سربی
part number
U
شماره قطعه
dab
U
قطعه تکه
cannibalization
U
قطعه برداری
segmentation
U
قطعه سازی
stiffeners
U
قطعه تقویتی
mechanism
U
قطعه ماشینی
stiffener
U
قطعه تقویتی
mechanisms
U
قطعه ماشینی
pickling
U
قطعه شویی
blocks
U
قطعه زمین
blocked
U
قطعه زمین
block
U
قطعه زمین
occipital lobe
U
قطعه پس سری
replacement part
U
قطعه جایگزینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com