English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
segmentation U قطعه سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
Other Matches
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fritter U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
fragmentation U قطعه قطعه شدن
segment U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
sectional U قطعه قطعه بخشی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
tracts U قطعه
components U قطعه
component U قطعه
calligraph U قطعه
internode U قطعه
line segment U قطعه خط
plot U قطعه
nuggets U قطعه
extent U قطعه
goblet U قطعه
goblets U قطعه
pane U قطعه
plots U قطعه
very large scale integration U قطعه
nugget U قطعه
plotted U قطعه
doit U قطعه
stretch U قطعه
trilobation U سه قطعه
blocks U قطعه
members U قطعه
pieces U قطعه
piece U قطعه
member U قطعه
stretches U قطعه
blocked U قطعه
panes U قطعه
morceau U قطعه
plank U قطعه
section U قطعه
sections U قطعه
wodge U قطعه
copyslip U قطعه
block U قطعه
wodges U قطعه
stretched U قطعه
fragments U قطعه
fragment U قطعه
item U قطعه
small scale integration U قطعه
items U قطعه
smidgin U قطعه
scale U قطعه
tract U قطعه
chunks U قطعه
snippy U قطعه
panel U قطعه
slabs U قطعه
lobe U قطعه
fragmenting U قطعه
panels U قطعه
lobes U قطعه
slab U قطعه
chunk U قطعه
smidgeon U قطعه
part U قطعه
snip U قطعه
segment U قطعه
snipped U قطعه
segments U قطعه
snipping U قطعه
bloc U قطعه
blocs U قطعه
smidgen U قطعه
segmental U قطعه قطعه
blocks U قطعه زمین
lobectomy U قطعه برداری
sett U قطعه سنگفرش
gussets U قطعه اتصال
gusset U قطعه اتصال
in sections U د رچند قطعه
versicle U قطعه کوچک
segmentation U قطعه بندی
vlsi U قطعه روی یک IC
unit assembly U یک قطعه مجزا
hexastich U قطعه شش فردی
root segment U قطعه ریشهای
lobule U قطعه کوچک
resident segment U قطعه مقیم
theme song U قطعه تکراری
piece part U قطعه یک پارچه
pericope U قطعه منتخب
occipital lobe U قطعه پس سری
temporal lobe U قطعه گیجگاهی
partitura U قطعه کامل
partitur U قطعه کامل
quads U قطعه سربی
tension member U قطعه کششی
quad U قطعه سربی
icicle U یخ پاره قطعه یخ
icicles U یخ پاره قطعه یخ
part number U شماره قطعه
overlay segment U قطعه جایگذاشت
subassembly U یک قطعه جزء
lot U پارچه قطعه
time slice U قطعه زمان
midsection U قطعه میانی
program segment U قطعه برنامه
strip U قطعه باریک
magnetic component U قطعه مغناطیسی
major assembly U قطعه عمده
plat U قطعه نقشه
blocked U قطعه زمین
item U قطعه خبری
block U قطعه زمین
items U قطعه خبری
stull U قطعه بزرگ
lot U قطعه زمین
mechanism U قطعه ماشینی
mechanisms U قطعه ماشینی
parietal lobe U قطعه اهیانهای
dab U قطعه تکه
passage U تصویب قطعه
clearing block U قطعه بازدارنده
replacement part U قطعه جایگزینی
replacement part U قطعه یدکی
handsets U تلفن در یک قطعه
passages U تصویب قطعه
cannibalization U قطعه برداری
dabbed U قطعه تکه
dabs U قطعه تکه
part U قطعه یدکی
concertos U قطعه موسیقی
concerto U قطعه موسیقی
berg U قطعه عظیم یخ
blank flange U قطعه- ایکس
opus U قطعه موسیقی
stiffeners U قطعه تقویتی
stiffener U قطعه تقویتی
pickling U قطعه شویی
opuses U قطعه موسیقی
handset U تلفن در یک قطعه
fitting U قطعه اتصال
worked U قطعه کار
workholder U نگهدارنده قطعه
work part U قطعه کار
fragmenting U قطعه باقیمانده
work U قطعه کار
fragment U قطعه باقیمانده
casting U قطعه ریخته گی
lobotomy U قطعه بری
lobotomies U قطعه بری
frontal lobe U قطعه پیشانی
equulei U قطعه الفرس
equuleus U قطعه الفرس
electric component U قطعه الکتریکی
replacements U تعویض قطعه
fragments U قطعه باقیمانده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com