English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saved U نجارت دادن
saved U رهایی بخشیدن نگاه داشتن
saved U اندوختن
saved U پس انداز کردن
saved U فقط بجز
saved U بجزاینکه
saved U نگهداشتن
saved U حفظ کردن
saved U نجات دادن پس انداز کردن
saved U صرفه جویی کردن
saved U نجات دروازه
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ap.saved is a p gained U یک دینار پس انداز در حکم یک دنیا درامد است
A penny saved is a penny earned.. <proverb> U یک شاهى پس اندار یک شاهى در آمد است .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com