English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bunt U ضربه زدن به توپ بدون تاب دادن چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bunter U توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
Other Matches
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
shockless U بدون ضربه
bases empty U ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
fly kick U ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
deadbeats U زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
deadbeat U زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
run on U ادامه دادن متن بدون توقف
let (something) ride <idiom> U ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
loose ends <idiom> U بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
carry one's bat U تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
miscibility U قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
warm start U شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
demo U نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
hinting U در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
pulsed U ضربه
kicked U ضربه
pulse U ضربه
kicked U ضربه با پا
blows U ضربه
kick U ضربه
stroke U ضربه
head U ضربه با سر
popped U ضربه
pop U ضربه
kick U ضربه با پا
flapped U ضربه
flap U ضربه
collisions U ضربه
collision U ضربه
kicks U ضربه
butt joint U ضربه
kicks U ضربه با پا
kicking U ضربه
blow U ضربه
kicking U ضربه با پا
flaps U ضربه
butting U ضربه با سر
interrupter U ضربه گر
double kick U دو ضربه پی در پی
brunt U ضربه
impact U ضربه
strokes U ضربه
stroking U ضربه
hack U ضربه
hacks U ضربه
thuds U ضربه
thudding U ضربه
thudded U ضربه
surge U ضربه
surged U ضربه
thud U ضربه
surges U ضربه
stroked U ضربه
impacts U ضربه
pops U ضربه
tit U ضربه
tits U ضربه
mishit U ضربه بد
hacked U ضربه
shot U ضربه
left U ضربه چپ
shock U ضربه
pushed U ضربه
impluse U ضربه
bonk U ضربه بر سر
whang U ضربه
sole kick U ضربه با کف پا
bonking U ضربه بر سر
bonked U ضربه بر سر
bonks U ضربه بر سر
yee jupkki U ضربه پا
sole trap U ضربه با کف پا
strikeless U بی ضربه
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
shocks U ضربه
slugger U ضربه زن
shockproof U ضد ضربه
shots U ضربه
impulse U ضربه
antiknock U ضد ضربه
shocked U ضربه
shock proof U ضد ضربه
impulses U ضربه
pushes U ضربه
push U ضربه
lashed U ضربه مژگان
lash U ضربه مژگان
lash U ضربه شلاق
lashed U ضربه شلاق
lashes U ضربه شلاق
atonic interrupter U ضربه گر سست
miskick U ضربه ضعیف
chip shot U ضربه کوتاه
lashes U ضربه مژگان
exchange of blows U تبادل ضربه
connect U ضربه کارساز
shock wave U موج ضربه
shock waves U موج ضربه
knocks U ضربه زدن
knocked U ضربه زدن
knock U ضربه زدن
whips U ضربه زدن
whipped U ضربه زدن
net shot U ضربه لب تور
stroked U ضربه زدن
change beat U تبادل ضربه
push shot U ضربه فشاری
pulse transformer U مبدل ضربه
skull U ضربه به سر بازیگر
shock U ضربه تکان
connects U ضربه کارساز
whip U ضربه زدن
at one blow U بیک ضربه
ni dan geri U ضربه دوتایی با پا
four U ضربه 4 امتیازی
dashpot U ضربه گیر
scissors kick U ضربه قیچی
shotmaking U ضربه به توپ
side foot U ضربه با کنار پا
dashpot U میراکننده ضربه
single stroke bell U زنگ تک ضربه
dabber U ضربه زدن
slats U ضربه شدید
slat U ضربه شدید
shock inducer U دستگاه ضربه زن
sevice kick U ضربه سرویس
lay on U ضربه زدن
dink U ضربه اهسته
toss U ضربه بلند
tossed U ضربه بلند
tosses U ضربه بلند
tossing U ضربه بلند
drumbeat U ضربه طبل
bumper U ضربه گیر
concussion U ضربه مغزی
bumpers U ضربه گیر
rectangular pulse U ضربه مستطیلی
cut under U ضربه زیردست
magneto breaker U ضربه گر مگنت
miscue U ضربه نادرست
percussion U ضربه زدن
coinage U ضربه سکه
jars U ضربه زدن
color shock U ضربه رنگ
jarred U ضربه زدن
belt U ضربه محکم
jar U ضربه زدن
belted U ضربه محکم
belts U ضربه محکم
finishing blow U ضربه مرگ
compression stroke U ضربه تراکم
mikazuki uke ushiro geri U ضربه با پشت پا
magneto interrupter U ضربه گر مگنت
cutting stroke U ضربه برش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com