English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
campaing U شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
tournaments U یک دوره مسابقه
toured U یک دوره مسابقه
meetings U یک دوره مسابقه
tours U یک دوره مسابقه
touring U یک دوره مسابقه
tour U یک دوره مسابقه
meeting U یک دوره مسابقه
series U یک دوره مسابقه
tournament U یک دوره مسابقه
hurdling U شرکت در مسابقه دو بامانع
to undergo training U در یک دوره آموزشی شرکت کردن
coursed U مسیر مسابقه دوره اموزش
courses U مسیر مسابقه دوره اموزش
course U مسیر مسابقه دوره اموزش
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
hurdler U شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
cup of coffeen U شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
pentathlete U شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
deathlete U شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
off roader U شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
Grands Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grand Prix U یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
to scamper U مسابقه دادن
competed U مسابقه دادن
compete U مسابقه دادن
competes U مسابقه دادن
tourney U مسابقه دادن
space U دوره درفضا جا دادن
spaces U دوره درفضا جا دادن
to subscribe to a charity U در دادن اعانهای شرکت کردن
to give a suspended sentence [British E] U حکم دوره تعلیق مجازات دادن
raced U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
races U مسابقه دادن بسرعت رفتن
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
installing U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
install U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
see to (something) <idiom> U شرکت کردن یا کاری را انجام دادن
to empower somebody to participate U به کسی اجازه شرکت کردن دادن
installs U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
to show somebody up [in a competition] U کسی را شکست دادن [در مسابقه ورزشی]
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
To stay the course . U تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
slaloms U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom U مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing U مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
consented U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting U اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
edges U دوره
one's d. U دوره
periodicity U دوره
courses U : دوره
border U دوره
epochs U دوره
epoch U دوره
setting up U دوره
rims U دوره
rim U دوره
careers U دوره
career U دوره
contemporaries U هم دوره
coursed U : دوره
course U : دوره
careering U دوره
edge U دوره
careered U دوره
set U دوره
sets U دوره
sessions U دوره
session U دوره
contemporary U هم دوره
rimless U بی دوره
termed U دوره
reviewal U دوره
cycles U دوره
terming U دوره
rhythms U دوره
rhythm U دوره
perimeters U دوره
perimeter U دوره
term U دوره
compass U دوره
circuit U دوره
circuits U دوره
felloe U دوره
felly U دوره
stadium U دوره
period U دوره
instar U دوره
periods U دوره
stadia U دوره
he has run his race U دوره
stadiums U دوره
phased U دوره
outlined U دوره
pooled U دوره
phases U دوره
cycled U دوره
eras U دوره
peripheries U دوره
periphery U دوره
outline U دوره
outlines U دوره
pool U دوره
outlining U دوره
cycle U دوره
to have ones fling U دوره
bordering U دوره
phase U دوره
era U دوره
bordered U دوره
Ice Age U دوره یخ
pools U دوره
enterprise U شرکت
EIS U ول شرکت
contribution U شرکت
associations U شرکت
association U شرکت
company U شرکت
incorporation U شرکت
firmest U شرکت
firms U شرکت
businesses U شرکت
business U شرکت
companies U شرکت
enterprises U شرکت
firmer U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
corporations U شرکت
consociation U شرکت
cahoot U شرکت
handing U شرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com