English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
blink U روشن خاموش شدن چراغها
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
snow U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowed U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snowing U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
snows U واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
blinking U روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
Other Matches
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
daylit U روز روشن روشن کردن
daylight U روز روشن روشن کردن
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
mumchance U خاموش
silent U خاموش
hist U خاموش
on/off light U خاموش
h! U خاموش
soundless U خاموش
on/off U خاموش
off U خاموش
extinguished U خاموش
whist U خاموش
uncommunicative U خاموش
quiescent U خاموش
on-off button U خاموش
silencing U خاموش شدن
dry up U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
to dry up U خاموش شدن
to hold one's tongue U خاموش شدن
silences U خاموش شدن
smother U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
smothered U خاموش کردن
to keep silence U خاموش شدن
extinction U خاموش سازی
reserved U خاموش کم حرف
stiller U خاموش ساکت
tight-lipped U کم حرف خاموش
still U خاموش ساکت
out U خاموش کردن
out U دستگاه خاموش
out- U خاموش کردن
out- U دستگاه خاموش
outed U خاموش کردن
outed U دستگاه خاموش
to stand mute U خاموش ماندن
stillest U خاموش ساکت
silencers U خاموش کننده
to keep silence U خاموش بودن
to put out U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
stills U خاموش ساکت
silenced U خاموش شدن
extinguishes U خاموش کردن
silence U خاموش شدن
to switch off U خاموش کردن
quaker's meeting U انجمن خاموش
put out U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
extinguishable U خاموش کردنی
extinguishing U خاموش کردن
tacit U مقدر خاموش
keep still U خاموش باش
glumpy U خاموش وکدر
go out U خاموش شدن
silencer U خاموش کننده
he did not open his lips U خاموش ماند
turn-offs U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
quenchless U خاموش نشدنی
tight lipped U کم حرف خاموش
suffocated U خاموش کردن
inextinguishable U خاموش نشدنی
inactive status U خط مشی خاموش
turn out <idiom> U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
to burn out U خاموش شدن
extinguish U خاموش کردن
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
extinctive U خاموش کننده
suffocating U خاموش کردن
snuff U خاموش شدن
tight mouthed U کم حرف خاموش
suffocates U خاموش کردن
spark arrester U جرقه خاموش کن
extinguisher U خاموش کننده
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
to laugh down U با خنده خاموش کردن
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
turn-off U خاموش کردن یاشدن
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
snuff U خاموش سازی یافوت پف
snuff U بافوت خاموش کردن
mum U سکوت شخص خاموش
mums U سکوت شخص خاموش
fight the fire U اتش خاموش کردن
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
turn off U خاموش کردن یاشدن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
powering U خاموش کردن یک وسیله
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
as hush as death U خاموش چون مردگان
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
at pause U مکث کنان خاموش
powered U خاموش کردن یک وسیله
snubs U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
silencing U خاموش اتش قطع
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
silences U خاموش اتش قطع
quenches U خاموش کردن ترساندن
silenced U خاموش اتش قطع
quenched U خاموش کردن ترساندن
silence U خاموش اتش قطع
quench U خاموش کردن ترساندن
extinct U منسوخه خاموش شده
turn out U باکلید خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
powers U خاموش کردن یک وسیله
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
snub U سربالا خاموش کردن
power down U قطع برق خاموش کردن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
strangle U یاد شده را خاموش کنید
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
still U ساکت کردن خاموش شدن
the fire is dying U آتش در حال خاموش شدن است
windmills U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
snuffer U وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
foam type fire extinguisher U دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
powered U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com