Total search result: 201 (3 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
grid of a battery U |
شبکه باتری |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
invert U |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
 |
 |
inverting U |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
 |
 |
inverts U |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
 |
 |
NiCad U |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است |
 |
 |
to jump-start an engine U |
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن |
 |
 |
booster cable [jumper cable] U |
کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ] |
 |
 |
local area network U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
 |
 |
lan U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
 |
 |
internetwork U |
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد |
 |
 |
NiMH U |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست |
 |
 |
bridge U |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
 |
 |
bridges U |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
 |
 |
bridged U |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
 |
 |
sequential U |
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX |
 |
 |
localtalk U |
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند |
 |
 |
capture U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
captures U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
capturing U |
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود |
 |
 |
networking U |
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف |
 |
 |
NDIS U |
بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه |
 |
 |
synchronous U |
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود |
 |
 |
dispersed intelligence U |
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است |
 |
 |
Xerox Network System U |
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است |
 |
 |
wiring U |
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند |
 |
 |
ODI U |
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI |
 |
 |
grid convergence U |
تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه |
 |
 |
speech scrambling U |
نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان |
 |
 |
fax U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
faxes U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
faxing U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
faxed U |
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است |
 |
 |
spanning tree U |
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود |
 |
 |
common U |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
 |
 |
commoners U |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
 |
 |
XNS U |
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است |
 |
 |
commonest U |
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه |
 |
 |
faults U |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
 |
 |
fault U |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
 |
 |
Internetwork Packet Exchange U |
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است |
 |
 |
faulted U |
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه |
 |
 |
CMIP U |
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه |
 |
 |
IPX U |
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود |
 |
 |
alerts U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
alerted U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
alert U |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
 |
 |
grid current detection U |
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه |
 |
 |
net U |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
 |
 |
nets U |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
 |
 |
nett U |
شبکه رادیویی تور استتار شبکه |
 |
 |
gateway U |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
 |
 |
gateways U |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
 |
 |
naming services U |
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9 |
 |
 |
cloud lattice design U |
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد . |
 |
 |
server U |
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند |
 |
 |
NetBEUI U |
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود |
 |
 |
bus network U |
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی |
 |
 |
dedicated U |
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد |
 |
 |
CMOT U |
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP |
 |
 |
lattice U |
شبکه بندی شبکه کاری |
 |
 |
lattices U |
شبکه بندی شبکه کاری |
 |
 |
grid bias U |
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه |
 |
 |
grid bias U |
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه |
 |
 |
tunnelling U |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
 |
 |
rightsizing U |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
 |
 |
radar netting U |
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه |
 |
 |
cell relay U |
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند |
 |
 |
multicast packet U |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
 |
 |
batteries U |
باتری |
 |
 |
battery copper U |
مس باتری |
 |
 |
battery charging rectifier U |
باتری پر کن |
 |
 |
battery charger U |
باتری پر کن |
 |
 |
h.t. battery U |
باتری ب |
 |
 |
b battery U |
باتری ب |
 |
 |
charger U |
باتری پر کن |
 |
 |
battery U |
باتری |
 |
 |
storage cell U |
باتری |
 |
 |
chargers U |
باتری پر کن |
 |
 |
heater battery U |
باتری ا |
 |
 |
h.b. battery U |
باتری ا |
 |
 |
filament battery U |
باتری ا |
 |
 |
c battey U |
باتری سی |
 |
 |
battery water U |
اب باتری |
 |
 |
early token release U |
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است |
 |
 |
adapter U |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
 |
 |
stand by battery U |
باتری یدکی |
 |
 |
battery paint U |
رنگ باتری |
 |
 |
battery plate U |
صفحه باتری |
 |
 |
battery polarization U |
قطبش باتری |
 |
 |
battery solution U |
محلول باتری |
 |
 |
battery oven U |
کوره باتری |
 |
 |
battery mounting U |
پایه باتری |
 |
 |
starting battery U |
باتری استارت |
 |
 |
impurities in battery U |
ناخالصیهای باتری |
 |
 |
isolator for battery plate U |
لایی باتری |
 |
 |
battery jar U |
فرف باتری |
 |
 |
secondary battery U |
پیل باتری |
 |
 |
battery box U |
جعبه باتری |
 |
 |
battery liquid U |
مایع باتری |
 |
 |
battery liquid U |
الکترولیت باتری |
 |
 |
storage cell U |
پیل باتری |
 |
 |
storage battery U |
باتری بارشدنی |
 |
 |
storage battery U |
باتری انبارهای |
 |
 |
battery terminal U |
قطب باتری |
 |
 |
battery turntable U |
میز باتری |
 |
 |
battery vise U |
گیره باتری |
 |
 |
standby battery U |
باتری اضطراری |
 |
 |
edison U |
باتری ادیسن |
 |
 |
gravity battery U |
باتری وزنی |
 |
 |
sediments U |
درد باتری |
 |
 |
sediment U |
درد باتری |
 |
 |
gelatine battery U |
باتری خشک |
 |
 |
gelatine battery U |
باتری ژلاتینی |
 |
 |
nickel iron battery U |
باتری ادیسن |
 |
 |
plante cell U |
باتری پلانته |
 |
 |
battery receiver U |
رادیو باتری |
 |
 |
dry storage battery U |
باتری ژلاتینی |
 |
 |
battery voltage U |
ولتاژ باتری |
 |
 |
burning rack U |
قاب باتری |
 |
 |
secondary battery U |
باتری بارشدنی |
 |
 |
lighting battery U |
باتری روشنایی |
 |
 |
cell cover U |
درپوش باتری |
 |
 |
dry battery U |
باتری خشک |
 |
 |
polarization U |
پلاریزاسیون باتری |
 |
 |
pillar post of battery U |
ستون باتری |
 |
 |
battery isolator U |
لایی باتری |
 |
 |
battery charging cable U |
کابل باتری پر کن |
 |
 |
battery filler U |
سرنگ باتری |
 |
 |
automobile battery U |
باتری اتومبیل |
 |
 |
battery carrier U |
شاسی باتری |
 |
 |
battery carbon U |
زغال باتری |
 |
 |
battery capacity U |
فرفیت باتری |
 |
 |
solution of battery U |
الکترولیت باتری |
 |
 |
battery hold down U |
میانگیردار باتری |
 |
 |
battery ammeter U |
امپرسنج باتری |
 |
 |
battery acid U |
اسید باتری |
 |
 |
battery discharger U |
باتری خالی کن |
 |
 |
battery current U |
برق باتری |
 |
 |
battery cradle U |
کلاف باتری |
 |
 |
voltaic battery U |
باتری ولتایی |
 |
 |
battery charging plug U |
دو شاخه باتری پر کن |
 |
 |
battery syringe U |
سرنگ باتری |
 |
 |
secondary cell U |
پیل باتری |
 |
 |
battery charging rheostat U |
رئوستای باتری پر کن |
 |
 |
battery cell U |
پیل باتری |
 |
 |
battery case U |
جعبه باتری |
 |
 |
batterty cover U |
سرپوش باتری |
 |
 |
floating battery U |
باتری ذخیره |
 |
 |
alkaline battery U |
باتری قلیایی |
 |
 |
air cell a battery U |
باتری رادیو |
 |
 |
acummulator battery U |
باتری بارشدنی |
 |
 |
battery electrolyte U |
الکترولیت باتری |
 |
 |
battery insulator U |
عایق باتری |
 |
 |
battery insulator U |
میانگیر باتری |
 |
 |
battery electrode U |
الکترود باتری |
 |
 |
rechargeable battery U |
باتری بارشدنی |
 |
 |
discharger for battery U |
باتری خالی کن |
 |
 |
ignition battery U |
باتری استارت |
 |
 |
b. eliminator U |
جانشین باتری ب |
 |
 |
hold down for batteryseparator U |
میانگیردار باتری |
 |
 |
repeater U |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
 |
 |
battery connector U |
رابط پیل باتری |
 |
 |
separator U |
میان گیر باتری |
 |
 |
plate puller U |
انبر صفحه باتری |
 |
 |
plunge battery U |
باتری با الکترد شناور |
 |
 |
porosity of battery plate U |
تخلخل صفحه باتری |
 |
 |
battery U |
که یک باتری پشتیبان دارد |
 |
 |
dry storage battery U |
باتری انبارهای خشک |
 |
 |
plate press U |
پرس صفحه باتری |
 |
 |
nickel iron battery U |
باتری نیکل-اهن |
 |
 |
overdischarge of battery U |
تخلیه فرساینده باتری |
 |
 |
overfilling of battery U |
سرشار کردن باتری |
 |
 |
backs U |
که یک باتری پشتیبان دارد |
 |
 |
faure plate U |
صفحه باتری خمیری |
 |
 |
batteries U |
که یک باتری پشتیبان دارد |
 |
 |
back U |
که یک باتری پشتیبان دارد |
 |
 |
plante battery plate U |
صفحه باتری پلانته |
 |
 |
pasted plate U |
صفحه باتری خمیری |
 |
 |
cell connector U |
رابط پیل باتری |
 |
 |
reversed battery plate U |
صفحه باتری معکوس |
 |
 |
to charge the battery U |
باتری را بار کردن |
 |
 |
carbon battery plate U |
صفحه باتری کربنی |
 |
 |
shedding of battery plate U |
ریزش صفحه باتری |
 |
 |
battery still U |
دیگ تقطیر باتری |
 |
 |
battery steamer U |
کوره باتری بخاری |
 |
 |
battery resistance U |
مقدار مقاومت باتری |
 |
 |
train lighting battery U |
باتری روشنایی ترن |
 |
 |
battery hydrometer U |
چگالی سنج باتری |
 |
 |
universal receiver U |
رادیو برق و باتری |
 |
 |
area of battery plate U |
سطح صفحه باتری |
 |
 |
ampere hour efficiency of storage batter U |
بازده باتری انبارهای |
 |
 |
thin plate battery U |
باتری صفحه نازک |
 |
 |
group of battery plates U |
دسته صفحات باتری |
 |
 |
hardened battery plate U |
صفحه باتری سخت |
 |
 |
heater battery U |
باتری گرم کننده |
 |
 |
discharge U |
خالی کردن باتری |
 |
 |
idle voltage of battery U |
ولتاژ هرز باتری |
 |
 |
cutout relay U |
رله باتری پرکن |
 |
 |
closed circuit battery U |
باتری با مدار بسته |
 |
 |
cementation U |
سیمانی شدن باتری |
 |
 |
local action U |
تخلیه موضعی باتری |
 |