English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
order U سفارش دادن تنظیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locate U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locates U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating U 1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
wake up U تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
set out U شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensate U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates U تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
order U سفارش دادن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
send away for U سفارش دادن
place an order U سفارش دادن
indents U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
order U سفارش دادن دستور دادن
to book something U چیزی را سفارش دادن
engages U از پیش سفارش دادن
engage U از پیش سفارش دادن
order U دستور دادن سفارش
bespeak U ازپیش سفارش دادن
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
to kern U کاهش دادن [و تنظیم کردن ] فاصله دخشه ها [فناوری چاپ]
order U سفارش دادن کالا یا جنس
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
procurement lead time U زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
lead time U مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
enjoin U سفارش کردن به
enjoins U سفارش کردن به
enjoining U سفارش کردن به
enjoined U سفارش کردن به
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
indent U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش درخواست کردن
indents U سفارش درخواست کردن
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus U گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
calibrating U تنظیم کردن
calibrates U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
tune U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
tunes U تنظیم کردن
regiments U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
redact U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
to draw out U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
set up U تنظیم کردن
lay down U تنظیم کردن
calibrate U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
calibrated U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
adjusts U تنظیم کردن
formulating U تنظیم کردن
regiment U تنظیم کردن
regulates U تنظیم کردن
adjustment U تنظیم کردن
adjust U تنظیم کردن
adjusting U تنظیم کردن
make out U تنظیم کردن
regulating U تنظیم کردن
regulated U تنظیم کردن
adjustments U تنظیم کردن
formulated U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
regulate U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adjusting U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts U مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
reconstituting U تنظیم مقیاس کردن
reconstitute U تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes U تنظیم مقیاس کردن
ranging U تنظیم تیر کردن
ranging U تنظیم کردن اسلحه
adjustments U تنظیم و میزان کردن
pre-setting U از پیش تنظیم کردن
set the clock U ساعت را تنظیم کردن
reconstituted U تنظیم مقیاس کردن
preset U از پیش تنظیم کردن
pre-set U از پیش تنظیم کردن
draw up U کارها را تنظیم کردن
spot U تنظیم تیر کردن
tune up U موتور را تنظیم کردن
pre-sets U از پیش تنظیم کردن
spots U تنظیم تیر کردن
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
replenishing U تنظیم کردن روغن سلاحها
sight in U تنظیم کردن دید در تفنگ
replenishes U تنظیم کردن روغن سلاحها
replenished U تنظیم کردن روغن سلاحها
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
adjusts U تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenish U تنظیم کردن روغن سلاحها
zero U روی صفر تنظیم کردن
zeroes U روی صفر تنظیم کردن
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
adjusting U تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
zeros U روی صفر تنظیم کردن
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
timing U تنظیم زمان عمل کردن موتور
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pilots U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
set U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
piloted U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
sets U بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pilot U اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
zero U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero beat U تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeroes U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeros U تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
align U تنظیم کردن تطبیق کردن
to balance out U میزان کردن [تنظیم کردن ]
adjusts U تعدیل کردن تنظیم کردن
adjusting U تعدیل کردن تنظیم کردن
aligned U تنظیم کردن تطبیق کردن
edit U تصحیح کردن تنظیم کردن
aligning U تنظیم کردن تطبیق کردن
controlling U نظارت کردن تنظیم کردن
edited U تصحیح کردن تنظیم کردن
control U نظارت کردن تنظیم کردن
controls U نظارت کردن تنظیم کردن
aligns U تنظیم کردن تطبیق کردن
zeroes U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
to tune in TV [radio] U روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeros U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zero U قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com