Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locate
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
located
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locates
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
locating
U
1-قرار دادن یا تنظیم کردن . 2-یافتن
wake up
U
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
set out
U
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
compensate
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensates
U
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
order
U
سفارش دادن
call the shots
<idiom>
U
سفارش دادن
send away for
U
سفارش دادن
place an order
U
سفارش دادن
indents
U
سفارش دادن
indenting
U
سفارش دادن
indent
U
سفارش دادن
order
U
سفارش دادن دستور دادن
to book something
U
چیزی را سفارش دادن
engages
U
از پیش سفارش دادن
engage
U
از پیش سفارش دادن
order
U
دستور دادن سفارش
bespeak
U
ازپیش سفارش دادن
To place an order for some goods.
U
کالائی را سفارش دادن
reorder
U
دوباره سفارش دادن
to kern
U
کاهش دادن
[و تنظیم کردن ]
فاصله دخشه ها
[فناوری چاپ]
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
indent upon a person for goods
U
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
To order a meal.
U
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
procurement lead time
U
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
lead time
U
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
image
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images
U
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
enjoin
U
سفارش کردن به
enjoins
U
سفارش کردن به
enjoining
U
سفارش کردن به
enjoined
U
سفارش کردن به
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
canvassing
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses
U
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
U
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
recommends
U
سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommend
U
سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending
U
سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
calibrating
U
تنظیم کردن
calibrates
U
تنظیم کردن
attend
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
classifies
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
attends
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
to set out
U
تنظیم کردن
tune
U
تنظیم کردن
regularises
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
regularize
U
تنظیم کردن
tunes
U
تنظیم کردن
regiments
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
to make out
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
to put in to shape
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
to draw up
U
تنظیم کردن
set up
U
تنظیم کردن
lay down
U
تنظیم کردن
calibrate
U
تنظیم کردن
frame
U
تنظیم کردن
calibrated
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
adjusts
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
regiment
U
تنظیم کردن
regulates
U
تنظیم کردن
adjustment
U
تنظیم کردن
adjust
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
make out
U
تنظیم کردن
regulating
U
تنظیم کردن
regulated
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم کردن
formulated
U
تنظیم کردن
formulates
U
تنظیم کردن
regulate
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
adjusting
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
adjusts
U
مطابق کردن تنظیم کردن تعدیل کردن
reconstituting
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitute
U
تنظیم مقیاس کردن
reconstitutes
U
تنظیم مقیاس کردن
ranging
U
تنظیم تیر کردن
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
adjustments
U
تنظیم و میزان کردن
pre-setting
U
از پیش تنظیم کردن
set the clock
U
ساعت را تنظیم کردن
reconstituted
U
تنظیم مقیاس کردن
preset
U
از پیش تنظیم کردن
pre-set
U
از پیش تنظیم کردن
draw up
U
کارها را تنظیم کردن
spot
U
تنظیم تیر کردن
tune up
U
موتور را تنظیم کردن
pre-sets
U
از پیش تنظیم کردن
spots
U
تنظیم تیر کردن
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
replenishing
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
sight in
U
تنظیم کردن دید در تفنگ
replenishes
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
replenished
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
adjusts
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
replenish
U
تنظیم کردن روغن سلاحها
zero
U
روی صفر تنظیم کردن
zeroes
U
روی صفر تنظیم کردن
adjusts
U
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
U
تصفیه نمودن تنظیم کردن
adjusting
U
میزان کردن تنظیم کنید
zeros
U
روی صفر تنظیم کردن
disciplining
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
U
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
billing
U
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
pressurize
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizing
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
indict
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
timing
U
تنظیم زمان عمل کردن موتور
pressurises
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurising
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes
U
فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
edited
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
mount
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
pilots
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
set
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
setting up
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
indicts
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
mounts
U
تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
indicted
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
piloted
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
sets
U
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
edit
U
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
indicting
U
علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
pilot
U
اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
zero
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
zeroes
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
zeros
U
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی
call book
U
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
align
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
to balance out
U
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
adjusts
U
تعدیل کردن تنظیم کردن
adjusting
U
تعدیل کردن تنظیم کردن
aligned
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
edit
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
aligning
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
controlling
U
نظارت کردن تنظیم کردن
edited
U
تصحیح کردن تنظیم کردن
control
U
نظارت کردن تنظیم کردن
controls
U
نظارت کردن تنظیم کردن
aligns
U
تنظیم کردن تطبیق کردن
zeroes
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
adapts
U
تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
zeros
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
zero
U
قلق گیری کردن تنظیم درجه جنگ افزار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com