Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
engage
U
بکارگماشتن
engage
U
گرفتن استخدام کردن
engage
U
نامزدکردن متعهد کردن
engage
U
از پیش سفارش دادن
engage
U
مجذوب کردن درهم انداختن
engage
U
گیردادن گروگذاشتن
engage
U
گرودادن
engage
U
ضامن کردن
engage
U
عهد کردن
engage
U
قول دادن
engage
U
درگیر شدن
engage
U
درگیر کردن وصل کردن داخل جنگ شدن
engage
U
متعهد کردن
engage
U
متعهد شدن
engage
U
استخدام کردن
engage
U
مشغول کردن
engage
U
دست زدن به کاری
engage
U
گیرکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to engage somebody as somebody
U
کسی را به عنوان کسی
[در پیشه ای]
استخدام کردن
to engage yourself to do something
U
خود را به انجام امری متعهد نمودن
to engage in something
[in doing]
something
U
خود را به چیزی
[کاری]
مشغول کردن
To engage someone in conversation .
U
کسی را بحرف کشیدن
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
pre engage
U
از پیش بکار گماشتن
To amuse someone . To engage someones attention.
U
سر کسی را گرم کردن
To amuse someone . to engage someones attention .
U
سر کسی را گرم کردن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...