English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to keep silence U خاموش بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bit map U ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت
dark bulb U نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
warm boot U فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
Other Matches
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
quiescent U خاموش
on/off U خاموش
extinguished U خاموش
on-off button U خاموش
soundless U خاموش
h! U خاموش
on/off light U خاموش
off U خاموش
whist U خاموش
hist U خاموش
uncommunicative U خاموش
silent U خاموش
mumchance U خاموش
outed U خاموش کردن
out U خاموش کردن
outed U دستگاه خاموش
silence U خاموش شدن
tight-lipped U کم حرف خاموش
out U دستگاه خاموش
out- U خاموش کردن
glumpy U خاموش وکدر
out- U دستگاه خاموش
to dry up U خاموش شدن
dry up U خاموش شدن
tacit U مقدر خاموش
to keep silence U خاموش شدن
extinguish U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
to hold one's tongue U خاموش شدن
snuff U خاموش شدن
silences U خاموش شدن
put out U خاموش کردن
quaker's meeting U انجمن خاموش
quenchless U خاموش نشدنی
extinguisher U خاموش کننده
taciturn U کم سخن خاموش
extinction U خاموش سازی
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
dout U خاموش کردن
still U خاموش ساکت
silencer U خاموش کننده
silencers U خاموش کننده
spark arrester U جرقه خاموش کن
stiller U خاموش ساکت
stillest U خاموش ساکت
stills U خاموش ساکت
turn out <idiom> U خاموش کردن
keep still U خاموش باش
to stand mute U خاموش ماندن
suffocate U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
go out U خاموش شدن
suffocates U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
quiet U ساکن خاموش
to switch off U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
silencing U خاموش شدن
he did not open his lips U خاموش ماند
extinguishing U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
tight lipped U کم حرف خاموش
smothering U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
extinguishable U خاموش کردنی
extinctive U خاموش کننده
to put out U خاموش کردن
reserved U خاموش کم حرف
smother U خاموش کردن
quietest U ساکن خاموش
to burn out U خاموش شدن
quenching U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
inextinguishable U خاموش نشدنی
tight mouthed U کم حرف خاموش
silenced U خاموش شدن
mum U سکوت شخص خاموش
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
silences U خاموش اتش قطع
silencing U خاموش اتش قطع
silenced U خاموش اتش قطع
turn off U خاموش کردن یاشدن
silence U خاموش اتش قطع
mums U سکوت شخص خاموش
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
turn out U باکلید خاموش کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
to talk down U خاموش یاساکت کردن
snuff U بافوت خاموش کردن
snuff U خاموش سازی یافوت پف
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
snub U سربالا خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
at pause U مکث کنان خاموش
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
as hush as death U خاموش چون مردگان
snubs U سربالا خاموش کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
turn-off U خاموش کردن یاشدن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
extinct U منسوخه خاموش شده
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
quench U خاموش کردن ترساندن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
power U خاموش کردن یک وسیله
quenches U خاموش کردن ترساندن
powered U خاموش کردن یک وسیله
quenched U خاموش کردن ترساندن
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
blink U روشن خاموش شدن چراغها
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
power down U قطع برق خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
the fire is dying U آتش در حال خاموش شدن است
windmills U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
foam type fire extinguisher U دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
snuffer U وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com