English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
output per unit of displacement U توان در واحد جابجایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unity power factor U ضریب توان واحد
watt U واحد توان در سیستم متریک
bel U واحد شدت نسبی توان
watts U واحد توان در سیستم متریک
output per unit of displacement U توان در واحد تغییر مکان
volts U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
volt U واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
rightsizing U فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system U کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
ratings U توان نامی توان قدرت
rating U توان نامی توان قدرت
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> U در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
handling U جابجایی
displeacement of water U جابجایی اب
displacement ton U تن جابجایی
dislocation U جابجایی
convection U جابجایی
displacement U جابجایی
head posisioning U جابجایی هد
commutation U جابجایی
deplacement U جابجایی
relocation U جابجایی
shift U جابجایی شعاعی
commutativity U جابجایی پذیری
angular displacement U جابجایی زاویهای
commutative law U قانون جابجایی
shifted U جابجایی شعاعی
shear displacements U جابجایی برشی
shifted U جابجایی مرکزقوس
commutation relation U رابطه جابجایی
commutative U جابجایی پذیر
commutation rules U قواعد جابجایی
static relocation U جابجایی ایستا
stokes shift U جابجایی استوک
block move U جابجایی بلوک
allesthesia U جابجایی بساوشی
allach U جابجایی بساوشی
relocation register U ثبات جابجایی
relocation factor U ضریب جابجایی
alkyl shift U جابجایی الکیلی
chemical shift U جابجایی شیمیایی
shift reagent U واکنشگر جابجایی
associative shift U جابجایی تداعی
bimolecular displacement U جابجایی دو مولکولی
shift U جابجایی مرکزقوس
cost of removal U هزینه جابجایی
hydride shift U جابجایی هیدریدی
handling of goods U جابجایی کالا
field displacement U جابجایی میدان
doppler shift U جابجایی دوپلر
program relocation U جابجایی برنامه
eluviation U جابجایی خاک
dynamic relocation U جابجایی پویا
doppler frequency U جابجایی دوپلر
displacement current U جریان جابجایی
shifts U جابجایی مرکزقوس
image shift U جابجایی تصویر
shifts U جابجایی شعاعی
materials handling U جابجایی مواد
dislocation defect U نقص جابجایی
handling of goods U جابجایی امتعه
rotation U جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
modular constraint U محدودیت در جابجایی تصاویر
blue shift U جابجایی به سوی ابی
hubble effect U جابجایی به سوی قرمز
itineration U ازیک جابجایی دیگر
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
image displacement U تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
commutative group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
translation U جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
red shift U جابجایی به سوی قرمز
advection U جابجایی افقی هوا
commutative law U خاصیت جابجایی [ریاضی]
allocheiria U جابجایی بساوشی متقارن
allochiria U جابجایی بساوشی متقارن
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
commutative property U خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative rule U خاصیت جابجایی [ریاضی]
drunkennes U خطای جابجایی یا لغزش
Abelian group [math.] U گروه جابجایی [ریاضی]
matrix U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrixes U جابجایی سط ر و ستون در آرایه
shifts U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
removable U آنچه قابل جابجایی است
shifted U جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
Abelian group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] U گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
globally U تابع جابجایی که یک قطعه متن
chemical shift non equivalent protons U پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
cartridge U دیسک سخت قابل جابجایی
cartridges U دیسک سخت قابل جابجایی
global U تابع جابجایی که یک قطعه متن
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
right U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
centure of pressure travel U جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage U جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
work U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shift U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked U انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
shifts U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directory U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directories U SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifted U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributing U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shifts U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
distribute U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributes U چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
shifted U محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
relocation U جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation U جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
explicit address U آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
storing U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
store U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking U چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
ranged U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range U جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
potency U توان
oligotrophic U کم توان
low power U توان کم
throughput U توان
exponent U توان
p U توان
powers U توان
ambidextrous U دو سو توان
exponents U توان
isoelectric U هم توان
power U توان
equipotent U هم توان
vigour U توان
powering U توان
powered U توان
capacitance U توان
high-powered U پر توان
vim U توان
vigor U توان
ambidextral U دو سو توان
potential U توان
wattles power U توان کور
idle power U توان کور
idle current wattmeter U توان کورسنج
maximum available powere U توان حداکثر
i. and evdevolution U توان یابی
i^ r loss U اتلاف توان
inputted U توان اولیه
input U توان اولیه
omnipotent U همه توان
input U توان ورودی
increase of output U افزایش توان
light output ratio U توان نور
low power U توان کوچک
interference power U توان پارازیت
circuit breaking capacity U توان قطع
capacity range U حیطه توان
instantaneous power U توان لحظهای
input power U توان ورودی
indicated horsepower U توان فاهری
purchasing power U توان خرید
brake horsepower U توان مفید
horse power U توان موتور
valence U توان ارزش
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com