Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tasks
U
کار
tasks
U
وفیفه
tasks
U
تکلیف
tasks
U
امرمهم وفیفه
tasks
U
زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
tasks
U
تهمت زدن تحمیل کردن
tasks
U
ماموریت
tasks
U
کار تکلیف
tasks
U
شغل
tasks
U
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks
U
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
tasks
U
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
U
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
specified tasks
U
وفایف تصریحی
specified tasks
U
ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
assignment of tasks
U
واگذار کردن وفایف
assignment of tasks
U
تعیین وفایف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com