Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high-powered
U
پر نیرو
high-powered
U
پر زور
high-powered
U
پر توان
high-powered
U
توانمند
high-powered
U
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
powered
U
زور
powered
U
قدرت
powered
U
برتری
powered
U
توان نیرو
powered
U
برق
powered
U
دولت
powered
U
اقتدار و اختیار
powered
U
راندن
powered
U
قوه
powered
U
انرژی
powered
U
توانایی
powered
U
شدت
powered
U
قدرت نیرو
powered
U
اقتدار سلطه نیروی برق
powered
U
قدرت دیدذره بین
powered
U
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
powered
U
قوه یا توان
powered
U
حداکثر تلاش در کمترین زمان
powered
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
U
برقی
powered
U
دستگاه برقی
powered
U
توان
powered
U
نیرو
powered
U
توان برقی
powered
U
زور بکاربردن
powered
U
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
powered
U
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
powered
U
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
powered
U
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
powered
U
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered
U
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
U
توان از دست رفته
powered
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered
U
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered
U
حذف توان کامپیوتر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered
U
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sound powered
U
وسیله صوتی
sound powered
U
صوتی
sound powered telephone
U
تلفن صوتی
nuclear powered submarine
U
submarine nuclear
high value
U
گران قیمت
on high
U
در بالا
on high
U
در اسمان
on high
U
به اسمان
very high
U
ارتفاع خیلی بالا
you were then that high
U
ان وقت قد شما اینقدر بود انوقت به این قد بودید
high-up
U
فردیباقدرتونفوذفراوان
about as high
U
تقریبا` همان اندازه بلند
high value
U
قیمتی
high
U
اندکی فاسد
high (1 9 to 36)
U
بلند
high
U
خشن متکبر
high
U
متکبرانه
high
U
تند زیاد باصدای زیر
high
U
باصدای بلند
high
U
بوگرفته
high
U
بالا
high
U
خشمگینانه
high
U
وافر گران گزاف
high
U
بلند
high
U
بلند پایه
high
U
جای مرتفع
high
U
فراز
high
U
مرتفع
high
U
عالی
high
U
متعال رشید
high
U
زیاد
high
U
بزرگ
high
U
سخت گران
high
U
واچرخه
high
U
خیلی بزرگ
high
U
زبان سطح بالا
high
U
رقمی با بزرگترین وزن در یک عدد
high
U
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
U
فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
high
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
U
تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
high
U
روش ذخیره سازی اطلاعات فایل که از DOS-MS FAT سریع تر و انعط اف پذیرتر است
high
U
ت
high
U
ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
high
U
عظیم
high
U
وسیله با کیفیت بالا و مشخصات خوب
high
U
معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high
U
عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
U
برنامه ضروری و مهم که بیش از سایرین پردازش میشود
high jumper
U
پرنده پرش ارتفاع
high land
U
زمین کوهستانی
high-rise
U
ساختمان بلند
high interest
U
بهره گران
high jack
U
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high-rise
U
ساختمان چندین اشکوبه
high-rise
U
وابسته به ساختمان چند اشکوبه
high impedance
U
امپدانس بالا
high hurle
U
مانع بلند
high hurdles
U
مسابقه کوتاه دو بامانع
high horse
U
پر افاده
high horse
U
مغرور
high hat
U
افاده کردن
high hat
U
متکبر وپر افاده اشرافی ماب
high interest
U
بهره سنگین
high card
U
کارتبالا
high line
U
پل رابط اصلی
high line
U
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
it is high time to go
U
وقت رفتن رسیده است
hole high
U
توقف گوی در کنار سوراخ
high mind
U
با مناعت دارای احساسات بلند
high minded
U
بامناعت
high minded
U
بزرگ منش
high minded
U
مغرور
high limit
U
حد نهایی
high lights
U
موضوعات مهم مطالب مهم
high lights
U
نکات مهم
mean high water
U
اب بالای میانگین
mean high water
U
مد میانگین
mast high
U
تمام افراشته
mast high
U
پرچم افراشته
knee high
U
بزانو رسیده
knee high
U
تا زانو
high light
U
نکات برجسته یا جالب
high light
U
تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
high money
U
پول گران
high hat
U
کلاه بلند
high-pitched
U
میان فراز
high-class
U
بلندپایه
high wires
U
سیم بندبازی
high wire
U
سیم بندبازی
high life
U
نوعی رقص تند
high life
U
زندگی پر ریخت و پاش
high life
U
زندگی شیک و پر تجمل
high jinks
U
جشن و بیا و برو
high jinks
U
سروصدا و شادی
high-class
U
والا مقام
high-class
U
مرغوب
high-pitched
U
بسیار شیبدار
high-pitched
U
شوریده
high-pitched
U
هیجان زده
high-pitched
U
ارجمند
high-pitched
U
والا
high-pitched
U
متعال
high-pitched
U
زیر
high-class
U
درجه یک
high jinks
U
جست و خیز
high jinks
U
جشن و پایکوبی
with a high hand
U
امرانه
to fly high
U
بلندهمت بودن
to fly high
U
بلندپروازی کردن
to be in a high feather
U
سرخلق بودن
high grown
U
بلند بالا
high grown
U
بلند قد
high grown
U
دارای سبزیکای یا درخت کاری بلند
high handed
U
امرانه
high handed
U
خودخواهانه
high grade
U
خیلی پیشرفته پرقدرت
high grade
U
قوی
very high frequency
U
فرکانس خیلی زیاد
high-class
U
از طبقات بالا
high gear
U
دنده قوی خودرو
high gloss
U
پر جلاء
high grade
U
درجه اعلی
high grade
U
عالی
high grade
U
مرغوب
high handed
U
مکارانه
high priest
U
کاهن اعظم
high run
U
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
high sea
U
دریای ازاد
high seas
U
ابهای برون مرزی
high seas
U
دریای ازاد
high seas
U
ابهای بین المللی
high seas
U
دریاهای ازاد
high seas
U
دریاهای باز
high seasoned
U
پرادویه
high road
U
جاده عمده
high road
U
شاهراه
high proof
U
سنگین
high proof
U
تند
high proof
U
برنده
high ranking
U
عالی رتبه
high relief
U
نقوش برجسته
high relief
U
نقش تمام برجسته
high resistance
U
پر مقاومت
high resistance
U
پرمقاومت
high resolution
U
وضوح بالا
high seasoned
U
خوش طعم پرچاشنی
high tension
U
فشارقوی
high souled
U
با جرات
high spirited
U
متکبر
high spirited
U
دارای روح خودسری وجسارت
high status
U
بلندپایه
high stick
U
بالا بردن غیرمجاز چوب
high sticking
U
بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
high sticking
U
خطا با ضربه چوب لاکراس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com