Total search result: 203 (14 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
machine U |
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند |
 |
 |
machined U |
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند |
 |
 |
machines U |
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
operation U |
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه |
 |
 |
routine U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
 |
 |
routines U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
 |
 |
routinely U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
 |
 |
ULA U |
قطعهای که حاوی تعداد مدار منط قی جدا و دروازه هایی که سپس توسط مشتری وصل می شوند تا تابع مورد نظررا انجام دهند |
 |
 |
practical extraction and report language U |
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند |
 |
 |
multiprocessor U |
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند |
 |
 |
automated U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
automates U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
automate U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
automating U |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
 |
 |
companding U |
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند |
 |
 |
combinatorics U |
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی |
 |
 |
gurantee U |
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند |
 |
 |
operation U |
فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود |
 |
 |
Refugees believe Germany is a land of milk and honey. U |
پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند. |
 |
 |
Most home helps prefer to live out. U |
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند . |
 |
 |
microsoft U |
مجموعه برنامه ها در ویندوز که به کاربر امکان می دهند فکس را از PC ارسال یا دریافت کنند |
 |
 |
fix U |
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند |
 |
 |
fixes U |
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند |
 |
 |
Huffman code U |
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند |
 |
 |
chips U |
قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند |
 |
 |
chip U |
قط عاتی که با هم کاری را انجام می دهند |
 |
 |
buttoned U |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
 |
 |
buttoning U |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
 |
 |
button U |
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند |
 |
 |
slapdash U |
کاری که سرسری یا از روی بی پروایی انجام دهند |
 |
 |
circuits U |
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند |
 |
 |
teleconference U |
کنفرانسی که چند نفر ازمناطق دور با هم انجام می دهند |
 |
 |
circuit U |
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند |
 |
 |
cpu U |
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند |
 |
 |
resolutions U |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
 |
 |
resolution U |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
 |
 |
variables U |
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند |
 |
 |
variable U |
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند |
 |
 |
inputted U |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
 |
 |
key |
ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند |
 |
 |
input U |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
 |
 |
impromptu U |
کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن |
 |
 |
introducing U |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
 |
 |
introduces U |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
 |
 |
introduce U |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
 |
 |
introduced U |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
 |
 |
maintenance U |
ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند |
 |
 |
academe U |
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره |
 |
 |
script U |
مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود |
 |
 |
mouses U |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
 |
 |
mouse U |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
 |
 |
central U |
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل |
 |
 |
processes U |
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید |
 |
 |
process U |
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید |
 |
 |
jobs U |
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند |
 |
 |
job U |
کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند |
 |
 |
concerted action U |
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند |
 |
 |
paralleled U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
 |
 |
parallels U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
 |
 |
even par U |
انجام تعداد ضربات استاندارددر یک بخش یا تمام بخشای گلف |
 |
 |
parallelling U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
 |
 |
parallelled U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
 |
 |
parallel U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
 |
 |
paralleling U |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
 |
 |
functions U |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
 |
 |
function U |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
 |
 |
functioned U |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
 |
 |
bracket U |
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود |
 |
 |
source U |
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند |
 |
 |
electronic cottage U |
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند |
 |
 |
duty rated U |
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد |
 |
 |
ends U |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
 |
 |
languages U |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
 |
 |
end U |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
 |
 |
language U |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
 |
 |
ended U |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
 |
 |
real time U |
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد |
 |
 |
main U |
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد |
 |
 |
gate U |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
 |
 |
gates U |
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد |
 |
 |
groups U |
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر |
 |
 |
group U |
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر |
 |
 |
fractional U |
مربوط به بخشها |
 |
 |
piracy U |
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره |
 |
 |
prescan U |
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید |
 |
 |
threads U |
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است |
 |
 |
thread U |
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است |
 |
 |
lan U |
بخشی از شبکه که از بقیه بخشها یا bridge جدا شده است |
 |
 |
to provoke somebody until a row breaks out <idiom> U |
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش |
 |
 |
multiprocessing system U |
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند |
 |
 |
noncompatibility U |
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند |
 |
 |
groupware U |
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است |
 |
 |
When brothers quarrel, only fools believe. <proverb> U |
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند. |
 |
 |
mode U |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
 |
 |
modes U |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
 |
 |
oogamous U |
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک |
 |
 |
elegant U |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
 |
 |
operating slide U |
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده |
 |
 |
roundest U |
تعداد تیر تعداد شلیک دور |
 |
 |
round U |
تعداد تیر تعداد شلیک دور |
 |
 |
collision detection U |
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند |
 |
 |
oddest U |
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند |
 |
 |
odder U |
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند |
 |
 |
odd U |
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند |
 |
 |
lu U |
LU و LU کنترل بخشها را به عهده دارند. LU ارتباط بین وسایل و LU را تامین میکند و پروتکل peer-to-peer است |
 |
 |
CSMA CD U |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
 |
 |
MMU U |
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است |
 |
 |
faulted U |
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد |
 |
 |
fault U |
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد |
 |
 |
faults U |
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد |
 |
 |
conditional U |
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد |
 |
 |
iterative process U |
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد |
 |
 |
optical U |
فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص |
 |
 |
operator U |
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند |
 |
 |
operators U |
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند |
 |
 |
knobs U |
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند |
 |
 |
communication U |
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن |
 |
 |
knob U |
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند |
 |
 |
background processing U |
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند |
 |
 |
attended operation U |
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد |
 |
 |
expansion U |
فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود |
 |
 |
macro U |
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود |
 |
 |
backgrounds U |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
 |
 |
background U |
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود |
 |
 |
documenting U |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
 |
 |
documented U |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
 |
 |
document U |
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد |
 |
 |
illegal U |
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند |
 |
 |
allocations U |
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند |
 |
 |
faulted U |
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد |
 |
 |
allocation U |
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند |
 |
 |
fault U |
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد |
 |
 |
formats U |
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند |
 |
 |
format U |
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند |
 |
 |
faults U |
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد |
 |
 |
fails U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
 |
 |
fail U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
 |
 |
failed U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن |
 |
 |
like a duck takes the water [Idiom] U |
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند |
 |
 |
qui facit per alium facit perse U |
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است |
 |
 |
geometry processing U |
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود |
 |
 |
failure U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
 |
 |
failures U |
انجام ندادن کاری که باید انجام شود |
 |
 |
robot U |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
 |
 |
robots U |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
 |
 |
unilateralism U |
اعتقادبهاینکهیککشورخودبایدازسلاحهایهستهایعاریشودنهاینکهمنتظرشودسایرکشورهااینکارراانجام دهند |
 |
 |
enabled U |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
 |
 |
enables U |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
 |
 |
enable U |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
 |
 |
enabling U |
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد |
 |
 |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
 |
 |
interlace U |
که هر یک خط وط مختلفی را نشان می دهند |
 |
 |
actions U |
کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند. |
 |
 |
action U |
کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند. |
 |
 |
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U |
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد |
 |
 |
omr U |
فرآیندی که علامتای خاص یا خط وط خاص به صورت خاصی |
 |
 |
scratch one's back <idiom> U |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
 |
 |
alphabets U |
حروفی که کلمه را تشکیل می دهند |
 |
 |
alphabet U |
حروفی که کلمه را تشکیل می دهند |
 |
 |
hosting U |
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند |
 |
 |
hosts U |
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند |
 |
 |
the oil tins leak U |
حلبهای نفتی نفت پس می دهند |
 |
 |
rule U |
موقعیتهایی که یک تابع را شرح می دهند |
 |
 |
host U |
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند |
 |
 |
hosted U |
نامی که در اینترنت به وب سایت می دهند |
 |
 |
matrixes U |
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند |
 |
 |
format U |
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند |
 |
 |
formats U |
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند |
 |
 |
this ticket admits one U |
با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند |
 |
 |
matrix U |
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند |
 |
 |
psalmodic U |
مانندمزامیری که برای خواندن ترتیب دهند |
 |
 |
circuit U |
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند |
 |
 |
assembly U |
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند |
 |
 |
direction U |
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند |
 |
 |
pantograph U |
دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند |
 |
 |
circuits U |
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند |
 |
 |
guide bars U |
خط وط مخصوص دربا کد که شروع و پایان کد را نشان می دهند |
 |
 |
tables U |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
 |
 |
tabling U |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
 |
 |
tabled U |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
 |
 |
table U |
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند. |
 |
 |
main U |
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند. |
 |
 |
stationery U |
صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند |
 |
 |
Web server U |
کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند |
 |
 |
i am afriad U |
برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند |
 |
 |
upward compatible U |
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت |
 |
 |
gold contacts U |
که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند |
 |
 |
coldest U |
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند |
 |
 |
colder U |
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند |
 |
 |
cold U |
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند |
 |
 |
colds U |
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند |
 |
 |
triptych U |
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند |
 |
 |
products U |
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند. |
 |
 |
product U |
مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند. |
 |
 |
manual U |
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند |
 |
 |
free docks U |
نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند |
 |
 |
interpleader U |
محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند |
 |
 |
edit U |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
 |
 |
edited U |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
 |
 |
integrated U |
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند |
 |
 |
pattern U |
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند |
 |
 |
movable dam U |
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند |
 |
 |
patterns U |
الگوریتم ها یا توابع برنامه که می توانند یک شکل را از دوربین ویدیو و.. تشخیص دهند |
 |