Total search result: 202 (13 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
read U |
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند |
 |
 |
reads U |
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
rate U |
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد |
 |
 |
rates U |
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد |
 |
 |
failures U |
تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین |
 |
 |
failure U |
تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین |
 |
 |
actual address U |
تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند |
 |
 |
speeding U |
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص |
 |
 |
speed U |
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص |
 |
 |
speeds U |
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص |
 |
 |
lengths U |
تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده |
 |
 |
length U |
تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده |
 |
 |
caches U |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
 |
 |
cache U |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
 |
 |
cache memory U |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
 |
 |
thread count U |
[تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص] |
 |
 |
warp set U |
[تعداد تارها بر روی چله در واحدهای مشخص از سیستم اندازه گیری] |
 |
 |
temporarily U |
برای زمان مشخص یا نه همیشه |
 |
 |
suite of programs U |
1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص |
 |
 |
scheduled service plane U |
هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص] |
 |
 |
scheduled plane U |
هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص] |
 |
 |
transmission U |
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص |
 |
 |
transmissions U |
اندازه گیری مقدار داده در زمان مشخص |
 |
 |
cycle U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
 |
 |
cycled U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
 |
 |
cycles U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
 |
 |
accumulating U |
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص |
 |
 |
accumulate U |
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص |
 |
 |
accumulates U |
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص |
 |
 |
rate U |
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد |
 |
 |
rates U |
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد |
 |
 |
pitch speed U |
حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان |
 |
 |
timed U |
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز |
 |
 |
time U |
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز |
 |
 |
times U |
ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز |
 |
 |
duty rated U |
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد |
 |
 |
million instructions per second U |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
 |
 |
resolution U |
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه |
 |
 |
resolutions U |
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه |
 |
 |
bomb U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
bombed out U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
bombed U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
bombs U |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
 |
 |
routines U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
 |
 |
routine U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
 |
 |
routinely U |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
 |
 |
powers U |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
 |
 |
powering U |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
 |
 |
fixes U |
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند |
 |
 |
powered U |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
 |
 |
fix U |
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند |
 |
 |
power U |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
 |
 |
b U |
معادل با بایتها |
 |
 |
Micro Channel Architecture U |
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA |
 |
 |
Q Channel U |
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند |
 |
 |
cryptographic U |
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند |
 |
 |
directors U |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
 |
 |
director U |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
 |
 |
knot density U |
چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.] |
 |
 |
trafficking U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
traffics U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
traffic U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
trafficked U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
link U |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
 |
 |
packets U |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
 |
 |
packet U |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
 |
 |
banner page U |
صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود |
 |
 |
combinatorics U |
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی |
 |
 |
subroutine U |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
 |
 |
algorithm U |
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص |
 |
 |
algorithms U |
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص |
 |
 |
round U |
تعداد تیر تعداد شلیک دور |
 |
 |
roundest U |
تعداد تیر تعداد شلیک دور |
 |
 |
oddest U |
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند |
 |
 |
odd U |
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند |
 |
 |
odder U |
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند |
 |
 |
line haul U |
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری |
 |
 |
chantress U |
زن خواننده |
 |
 |
oscine U |
خواننده |
 |
 |
vocalist U |
خواننده |
 |
 |
readers U |
خواننده |
 |
 |
reader U |
خواننده |
 |
 |
chanter U |
خواننده |
 |
 |
caroler U |
خواننده |
 |
 |
ballad singer U |
خواننده |
 |
 |
songbird U |
خواننده زن |
 |
 |
vocalists U |
خواننده |
 |
 |
songbirds U |
خواننده زن |
 |
 |
singers U |
خواننده |
 |
 |
singer U |
خواننده |
 |
 |
reciter U |
خواننده |
 |
 |
troller U |
خواننده |
 |
 |
His deeds fail to square with his words. U |
عملش با حرفش نمی خواند |
 |
 |
read head U |
نوک خواننده |
 |
 |
trio U |
سه نفر خواننده |
 |
 |
singing U |
اوازخوانی خواننده |
 |
 |
trios U |
سه نفر خواننده |
 |
 |
raw head U |
نوک خواننده |
 |
 |
disk reader U |
خواننده دیسک |
 |
 |
optical U |
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند |
 |
 |
bar graphics U |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
 |
 |
badge reader U |
ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند |
 |
 |
She was reading the book to herself. U |
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند |
 |
 |
bar code U |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
 |
 |
bar codes U |
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند |
 |
 |
calling program U |
برنامه فرا خواننده |
 |
 |
go to school U |
خواننده میله نوری |
 |
 |
optical U |
خواننده میله نوری |
 |
 |
magnetic tape reader U |
خواننده نوار مغناطیسی |
 |
 |
bar code reader U |
دستگاه خواننده کد میلهای |
 |
 |
photoelectric reader U |
خواننده فتو الکتریکی |
 |
 |
epistoler U |
خواننده رسالهای ازعهدجدید |
 |
 |
multi disk U |
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند |
 |
 |
cells U |
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص |
 |
 |
cell U |
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص |
 |
 |
prima donnas U |
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت |
 |
 |
torch singer U |
خواننده شعر احساساتی وعاشقانه |
 |
 |
prima donna U |
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت |
 |
 |
diva U |
سردسته زنان خواننده اپرا |
 |
 |
prim donna U |
سر دسته زنهای خواننده دراپرا |
 |
 |
qisam U |
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند |
 |
 |
lifo U |
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند |
 |
 |
buffo U |
خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا |
 |
 |
combi player U |
درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند |
 |
 |
last in first out U |
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند |
 |
 |
realtime U |
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها |
 |
 |
groundling U |
ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی |
 |
 |
compact U |
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند |
 |
 |
compacts U |
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند |
 |
 |
compacting U |
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند |
 |
 |
demount U |
کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند |
 |
 |
mick reader U |
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند |
 |
 |
magnetic ink character reader U |
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند |
 |
 |
compacted U |
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند |
 |
 |
circuits U |
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود |
 |
 |
circuit U |
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود |
 |
 |
road time U |
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون |
 |
 |
quartz clock U |
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود |
 |
 |
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U |
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود. |
 |
 |
marks U |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
 |
 |
mark U |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
 |
 |
descriptor U |
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند |
 |
 |
CDs U |
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند |
 |
 |
CD U |
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند |
 |
 |
readers U |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
 |
 |
reader U |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
 |
 |
cues U |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
 |
 |
optical U |
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است |
 |
 |
cue U |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
 |
 |
hoppers U |
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد |
 |
 |
ocr U |
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد |
 |
 |
hopper U |
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد |
 |
 |
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. U |
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند. |
 |
 |
quartet U |
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند. |
 |
 |
quartette U |
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند. |
 |
 |
quartets U |
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند. |
 |
 |
card U |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
 |
 |
cards U |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
 |
 |
combine U |
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد |
 |
 |
combining U |
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد |
 |
 |
combines U |
دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد |
 |
 |
playback head U |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
 |
 |
access time U |
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده |
 |
 |
IAM U |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد |
 |
 |
reference U |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
 |
 |
references U |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
 |
 |
arrival U |
زمان حضور زمان رسیدن |
 |
 |
presenting U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
arrivals U |
زمان حضور زمان رسیدن |
 |
 |
present U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
presented U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
response time U |
زمان جواب زمان پاسخگویی |
 |
 |
presents U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
seek time U |
زمان جستجو زمان طلب |
 |
 |
read time U |
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری |
 |
 |
cards U |
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند |
 |
 |
card U |
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند |
 |
 |
tour of duty U |
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت |
 |
 |
magnetic tapes U |
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است |
 |
 |
magnetic tape U |
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است |
 |
 |
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U |
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد |
 |
 |
read U |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
 |
 |
reads U |
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند |
 |
 |
times U |
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره |
 |
 |
time U |
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره |
 |
 |
dive schedule U |
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص |
 |
 |
timed U |
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره |
 |
 |
located U |
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف |
 |
 |
locating U |
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف |
 |
 |
locates U |
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف |
 |
 |
locate U |
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف |
 |
 |
imprescriptible U |
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده |
 |
 |
equation of time U |
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی |
 |
 |
unemployment compensation U |
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری |
 |
 |
completing U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
completed U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
completes U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
complete U |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
 |
 |
execution U |
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا |
 |
 |
loom time U |
مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.] |
 |
 |
readers U |
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند |
 |
 |
reader U |
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند |
 |