Perdic | combine | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 11 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	combine U	باهم پیوستن
	combine U	ملحق شدن متحد شدن
	combine U	امیختن
	combine U	ترکیب شدن
	combine U	ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
	combine U	ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
	combine U	سیستم تشخیص حروف نوری کارا
	combine U	دستگاهی که داده را روی سطح رسانه ذخیره سازی مغناطیسی مثل فلاپی دیسک می خواند و می نویسد
	combine U	ترکیب با یکدیگر
	combine [combine harvester] U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	combine harvester U	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]

Recent search history

Forum search

Search history is off. Activate