English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in bond U تحت کنترل اداره گمرک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
customhouse U اداره گمرک
customs house U اداره گمرک
customs U اداره گمرک
custom house U اداره گمرک
bonded goods U کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
import duties U حق گمرک اجناس وارداتی گمرک ورودی
custom's appraisor U مامور گمرک ارزیاب گمرک
to declare [customs] U گمرک دادن [گمرک]
yamen U اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
customs U گمرک
free trader U بدون گمرک
customs U دفتر گمرک
duty-free U معاف از گمرک
impost U گمرک ورودی
duty paid U گمرک پرداخته
clearer U از گمرک دراوردن
clearest U از گمرک دراوردن
custom assersor U مامور گمرک
custom house U گمرک خانه
customable U گمرک بردار
clears U از گمرک دراوردن
customs agent U واسطه گمرک
customs agent U کارگزار گمرک
customs appraisor U مامور گمرک
customs clearance U ترخیص از گمرک
customs officer U مامور گمرک
dutiable U گمرک بردار
duty paid U گمرک شده
clear U از گمرک دراوردن
inland duty U گمرک داخلی
levy duties U گمرک بستن
ware room U انبار گمرک
warehouses U انبار گمرک
bonded warehouse U انبار گمرک
bonded store U انبار گمرک
To get it through the custome. U از گمرک رد کردن
warehouse U انبار گمرک
custom U حقوق گمرکی گمرک
levy duties U گمرک بستن به جنسی
free list U صورت کالاهای بی گمرک
tidewaiter U مامور گمرک لب دریا
import duties U گمرک اجناس وارداتی
the free list U صورت کالای بی گمرک
custom assersor U گمرکچی ارزیاب گمرک
headquarters U اداره کل اداره مرکزی
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
bond U به انبار گمرک تحویل دادن
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
bonded goods U کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
I have nothing to declare. چیزی برای گمرک دادن ندارم.
transire U اجازه گمرک جهت انتقال محموله
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
personnel U کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
Do you have nothing to declare? U آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
out of bond U کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
clearance in ward U گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
clears U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear U ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
operation U اداره
helm U اداره
management U اداره
office U اداره
departments U اداره
managements U اداره
maladmidistration U سو اداره
workplaces U اداره
workplace U اداره
helms U اداره
bureau U اداره
bureaus U اداره
handling U اداره
service U اداره
directorates U اداره
directorate U اداره
gestion U اداره
offices U اداره
serviced U اداره
department U اداره
prefecture U اداره
cutcherry U اداره
cutchery U اداره
proconsulate U سمت یا اداره
prefecture U اداره ریاست
aminister U اداره کردن
porotocol department U اداره تشریفات
headquarters U اداره کل شهربانی
operate U اداره کردن
audit departmant U اداره ممیزی
police headquarters U اداره کل شهربانی
audit departmant U اداره حسابرسی
steerage U اداره تربیت
claimant agency U اداره کارپردازی
intelligence department U اداره اطلاعات
public health pepartment U اداره بهداری
record office U اداره بایگانی کل
administrant U اداره کننده
administration of estate U اداره ترکه
service bureau U اداره خدماتی
operates U اداره کردن
operated U اداره کردن
audit office U اداره حسابرسی
rule U اداره کردن
department U بخش اداره
maladminister U بد اداره کردن
legal department U اداره حقوقی
bureaus of census U اداره امار
misgovernment U سوء اداره
misgovern U بد اداره کردن
ministration U اداره خدمت
medical department U اداره بهداری
intelligence service U اداره اطلاعات
management system U سیستم اداره
manageability U قابلیت اداره
bureaus of census U اداره سرشماری
office manager U رئیس اداره
misconduct U سوء اداره
labor service U اداره کار
labour office U اداره کارگزینی
labouroffice U اداره کارگزینی
conducted U اداره کردن
penology U اداره زندان
helms U اداره کردن
paperless office U اداره بی کاغذ
departments U بخش اداره
helm U اداره کردن
maladministration U سوء اداره
officiating U اداره کردن
wield U اداره کردن
misrule U سوء اداره
mismanaging U بد اداره کردن
mismanages U بد اداره کردن
mismanaged U بد اداره کردن
mismanage U بد اداره کردن
mishandling U بد اداره کردن
run U اداره کردن
runs U اداره کردن
consulate U اداره کنسولی
consulates U اداره کنسولی
police U اداره شهربانی
policed U اداره شهربانی
polices U اداره شهربانی
housekeeping U اداره منزل
staffer U کارمند اداره
misruled U سوء اداره
misrules U سوء اداره
misruling U سوء اداره
stage-managing U اداره کردن
stage-manages U اداره کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com