Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
snuff
U
بافوت خاموش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blow down
U
بافوت درست کردن
exsufflate
U
بافوت بیرون کردن
exsufflate
U
بافوت دفع کردن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
harder
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
smother
U
خاموش کردن
smothering
U
خاموش کردن
smothered
U
خاموش کردن
smothers
U
خاموش کردن
to snuff out
U
خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن
put out
U
خاموش کردن
outed
U
خاموش کردن
extinguishes
U
خاموش کردن
to switch off
U
خاموش کردن
turn-off
U
خاموش کردن
to put out
U
خاموش کردن
turn out
<idiom>
U
خاموش کردن
turn off
U
خاموش کردن
dout
U
خاموش کردن
suffocating
U
خاموش کردن
out-
U
خاموش کردن
extinguishing
U
خاموش کردن
extinguish
U
خاموش کردن
out
U
خاموش کردن
suffocates
U
خاموش کردن
suffocated
U
خاموش کردن
suffocate
U
خاموش کردن
hush
U
خاموش کردن
quenching
U
خاموش کردن
shut down
U
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
quench
U
خاموش کردن ترساندن
quenched
U
خاموش کردن ترساندن
turn off
<idiom>
U
بستن ،خاموش کردن
quenches
U
خاموش کردن ترساندن
to shut down a reactor
U
راکتوری را خاموش کردن
to smother a flame
U
شعله ای را خاموش کردن
snubs
U
سربالا خاموش کردن
snubbed
U
سربالا خاموش کردن
snub
U
سربالا خاموش کردن
fight the fire
U
اتش خاموش کردن
To extinguish a fire.
U
آتش را خاموش کردن
snubbing
U
سربالا خاموش کردن
to blow out alamp
U
خاموش کردن چراغ
to laugh down
U
با خنده خاموش کردن
To dye ones hair.
U
موها را خاموش کردن
stifle
U
خاموش کردن فرونشاندن
turn-offs
U
خاموش کردن یاشدن
turn off
U
خاموش کردن یاشدن
turn-off
U
خاموش کردن یاشدن
to talk down
U
خاموش یاساکت کردن
turn out
U
باکلید خاموش کردن
stifles
U
خاموش کردن فرونشاندن
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
stifled
U
خاموش کردن فرونشاندن
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
power
U
خاموش کردن یک وسیله
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
power down
U
قطع برق خاموش کردن
smolder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
still
U
ساکت کردن خاموش شدن
stills
U
ساکت کردن خاموش شدن
stillest
U
ساکت کردن خاموش شدن
stiller
U
ساکت کردن خاموش شدن
to snuff out
U
در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smoldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch
U
خاموش کردن ساکت شدن
smoulders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
smolders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
to turn off
U
خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
shut off
<idiom>
U
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone .
U
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
muffles
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumber
U
لال کردن خاموش کردن
quenched
U
دفع کردن خاموش کردن
quench
U
دفع کردن خاموش کردن
quenches
U
دفع کردن خاموش کردن
still brith
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumbest
U
لال کردن خاموش کردن
muffle
U
خاموش کردن ساکت کردن
muffling
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumb
U
لال کردن خاموش کردن
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
fail
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
quiescent
U
خاموش
extinguished
U
خاموش
silent
U
خاموش
whist
U
خاموش
mumchance
U
خاموش
h!
U
خاموش
soundless
U
خاموش
on/off light
U
خاموش
on/off
U
خاموش
on-off button
U
خاموش
off
U
خاموش
uncommunicative
U
خاموش
hist
U
خاموش
outed
U
دستگاه خاموش
to burn out
U
خاموش شدن
tight mouthed
U
کم حرف خاموش
Quiet!silence!
U
خاموش ( ساکت ) !
out-
U
دستگاه خاموش
tight-lipped
U
کم حرف خاموش
tight lipped
U
کم حرف خاموش
dry up
U
خاموش شدن
silences
U
خاموش شدن
out
U
دستگاه خاموش
reserved
U
خاموش کم حرف
quaker's meeting
U
انجمن خاموش
go out
U
خاموش شدن
glumpy
U
خاموش وکدر
silencers
U
خاموش کننده
snuff
U
خاموش شدن
silencing
U
خاموش شدن
to stand mute
U
خاموش ماندن
extinction
U
خاموش سازی
to keep silence
U
خاموش بودن
to keep silence
U
خاموش شدن
spark arrester
U
جرقه خاموش کن
extinguisher
U
خاموش کننده
silenced
U
خاموش شدن
inextinguishable
U
خاموش نشدنی
silence
U
خاموش شدن
to hold one's tongue
U
خاموش شدن
quenchless
U
خاموش نشدنی
quietest
U
ساکن خاموش
taciturn
U
کم سخن خاموش
tacit
U
مقدر خاموش
stills
U
خاموش ساکت
stillest
U
خاموش ساکت
inactive status
U
خط مشی خاموش
quiet
U
ساکن خاموش
he did not open his lips
U
خاموش ماند
extinguishable
U
خاموش کردنی
still
U
خاموش ساکت
to dry up
U
خاموش شدن
keep still
U
خاموش باش
stiller
U
خاموش ساکت
extinctive
U
خاموش کننده
silencer
U
خاموش کننده
power down
U
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
magnetic blow out
U
خاموش کننده مغناطیسی
inextinguishably
U
بطور خاموش نشدنی
magnetic blow out with
U
با خاموش کننده مغناطیسی
mums
U
سکوت شخص خاموش
mum
U
سکوت شخص خاموش
extinct
U
منسوخه خاموش شده
lightning protection
U
با خاموش کننده مغناطیسی
his hope was snuffed out
U
چراغ امیدش خاموش شد
snuff
U
خاموش سازی یافوت پف
silenced
U
خاموش اتش قطع
silencing
U
خاموش اتش قطع
silence
U
خاموش اتش قطع
to die out away off
U
خاموش شدن پژمردن
fire engine
U
تلمبه اتش خاموش کن
fire engines
U
تلمبه اتش خاموش کن
fire extinguisher
U
خاموش کننده اتش
as hush as death
U
خاموش چون مردگان
fire extinguishers
U
خاموش کننده اتش
silences
U
خاموش اتش قطع
at pause
U
مکث کنان خاموش
wordless
U
غیرقابل بیان با لغات خاموش
Turn off the light before you leave.
U
پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
blink
U
روشن خاموش شدن چراغها
magnetic blow out arrester
U
برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
i pause for a reply
U
خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
beacon off
U
رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
blinked
U
روشن خاموش شدن چراغها
blinks
U
روشن خاموش شدن چراغها
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
inextinct
U
از بین نرفته خاموش نشده
to lie low
U
در باب کارخود خاموش بودن
strangle
U
یاد شده را خاموش کنید
bistable
U
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com