Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
split the uprights
U
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bring in
U
امتیاز بدست اوردن در پایگاه
cards
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
worst
U
امتیاز اوردن
worst-
U
امتیاز اوردن
gained
U
بدست اوردن
gain
U
بدست اوردن
earns
U
بدست اوردن
earned
U
بدست اوردن
earn
U
بدست اوردن
soothe
U
دل بدست اوردن
offer
U
بدست اوردن
obtain
U
بدست اوردن
obtained
U
بدست اوردن
obtains
U
بدست اوردن
acquires
U
بدست اوردن
soothes
U
دل بدست اوردن
soothed
U
دل بدست اوردن
gains
U
بدست اوردن
acquiring
U
بدست اوردن
pick up
U
بدست اوردن
procuring
U
بدست اوردن
procures
U
بدست اوردن
procured
U
بدست اوردن
procure
U
بدست اوردن
impetrate
U
بدست اوردن
offered
U
بدست اوردن
gets
U
بدست اوردن
offers
U
بدست اوردن
catch
U
بدست اوردن
get round
U
بدست اوردن
getting
U
بدست اوردن
come by
U
بدست اوردن
get
U
بدست اوردن
recoups
U
دوباره بدست اوردن
recouping
U
دوباره بدست اوردن
strike a balance
U
موازنه بدست اوردن
regains
U
دوباره بدست اوردن
recouped
U
دوباره بدست اوردن
recoup
U
دوباره بدست اوردن
retrieves
U
دوباره بدست اوردن
have
U
بدست اوردن دارنده
having
U
بدست اوردن دارنده
insure
U
بیمه بدست اوردن
attains
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
optimization
U
بدست اوردن حد مطلوب
to come into a property
U
دارایی را بدست اوردن
attaining
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
attained
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
attain
U
بدست اوردن بانتهارسیدن
retrieve
U
دوباره بدست اوردن
retrieved
U
دوباره بدست اوردن
to get back
U
دوباره بدست اوردن
step into
U
بسهولت بدست اوردن
get back
U
دوباره بدست اوردن
regaining
U
دوباره بدست اوردن
regained
U
دوباره بدست اوردن
recovering
U
دوباره بدست اوردن
recovers
U
دوباره بدست اوردن
acquirability
U
امکان بدست اوردن
recover
U
دوباره بدست اوردن
regain
U
دوباره بدست اوردن
to pander any one's lust
U
دل کسیرا بدست اوردن
finagle
U
باحیله بدست اوردن
collar
U
کسب اسان امتیاز ضربه
collars
U
کسب اسان امتیاز ضربه
setup
U
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
bought
U
خریداری کردن بدست اوردن
enters
U
بدست اوردن قدم نهادن در
recovering
U
دوباره بدست اوردن بازیافتن
enter
U
بدست اوردن قدم نهادن در
recover
U
دوباره بدست اوردن بازیافتن
circumstantiate
U
قرائن وامارت را بدست اوردن
wins
U
بدست اوردن تحصیل کردن
win
U
بدست اوردن تحصیل کردن
resumes
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resumed
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
resume
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
get
U
بدست اوردن فراهم کردن
gets
U
بدست اوردن فراهم کردن
getting
U
بدست اوردن فراهم کردن
recovers
U
دوباره بدست اوردن بازیافتن
resuming
U
از سرگرفتن دوباره بدست اوردن
entered
U
بدست اوردن قدم نهادن در
impetrate
U
با عجز و لابه بدست اوردن
bogey
U
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogies
U
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys
U
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
stop shot
U
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
reoccupy
U
دنبال کردن دوباره بدست اوردن
to make a study of something
U
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
pre empt
U
با حق شفعه بدست اوردن بشفعه خریدن
finagle
U
بازرنگی بدست اوردن نقشه کشیدن
reaps
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaping
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reap
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
reaped
U
جمع اوری کردن بدست اوردن
stone pit
U
محل بدست اوردن اطلاعات اجر
rugby point
U
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
off break
U
کسب امتیاز معینی در ضربه به سمت راست
fullest
U
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
full
U
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
land hunger
U
از برای بدست اوردن یاملک حرص ملاکی
racketeer
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
investigates
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
bobs
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
racketeers
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
to have a bone to pick
U
بهانه یا دلیل برای دعوایااستیضاح بدست اوردن
cupidity
U
حرص واز برای بدست اوردن مال
investigating
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigated
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
bob
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
three cushion billiards
U
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
grossest
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross
U
کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
to take out a patent
U
حق ثبت شده برای استفاده ازاختراعی بدست اوردن
take over
U
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
cruise control
U
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
warping
U
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
austempering
U
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
knockouts
U
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
knockout
U
ضربه فنی کردن از پا در اوردن
punts
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punt
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
pull shot
U
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
governmentalize
U
تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing
U
بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize
U
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
grasped
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
grasps
U
بچنگ اوردن گیر اوردن
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
impacts
U
تماس
impinging
U
تماس
contacting
U
تماس
tangents
U
تماس
tangent
U
تماس
impact
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
taction
U
تماس
tangency
U
تماس
ding
U
تماس
contact
U
تماس
contacted
U
تماس
contingence
U
تماس
contacts
U
تماس
contact line
U
خط تماس
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
contact ratio
U
نسبت تماس
contact point
U
قطب تماس
to bring into contact
U
تماس دادن
skimmed
U
تماس اندک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com