English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scene U مرحله
Behind the scene. U پشت صحنه
scene U منظره
scene U چشم انداز
scene U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
scene U جای وقوع
change of scene U تغییرمنظره
scene-shifter U فردیکهمرتباازسنتئاتربالاوپائینمیرود
to screen a scene U در روی پرده نشان دادن
to shiftthe scene U عوض کردن صحنه
scene stealer U هنرپیشه خودنما
scene of action U صحنه جنگ یادرگیری
scene of action U صحنه عملیات
drop scene U پرده اخرداستان زندگی
drop scene U پرده جلوصحنه نمایش
primal scene U صحنه اغازین
scene of destruction U جایگاه خرابیها
make the scene <idiom> U به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
far-right extremist scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
[extreme] right-wing scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
the scene is laid in paris U جای وقوع
the scene is laid in paris U درپاریس قرارداده شده است
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
She created a grave scandal . You cant imagine what a scene she made . U جنجالی (الم شنگه یی ) راه انداخت که نگه ونپرس
To kick up a row. To raise hell. To make a scene. U داد وبیداد را ؟ انداختن
to go on the stage U بازیگرشدن
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
second stage U مرحلهدوم
first stage U مرحلهاول
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
third stage U مرحلهسوم
to go on the stage U اکترشدن
stage U چوب بست
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U اسکان دادن
stage U نیمکت اویزان
stage U صحنه نمایش
stage U پرده گاه مرحله
stage U صحنه
stage U منزل
stage U پایه وهله
stage U طبقه
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U مرحله
stage U اشکوب
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U درجه مرحله
stage U سکو
stage U مقام
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
stage-struck U شیفتهی بازیگری
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
stage doors U در عقب صحنه
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage door U در عقب صحنه
turbine stage U طبقه توربین
termination stage U مرحله پایانی
mechanical stage U پایهمکانیکی
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage-manages U اداره کردن
stage-managed U کارگردانی کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-manage U کارگردانی کردن
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage manage U کارگردانی کردن
stage manage U اداره کردن
stage managers U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage-manages U کارگردانی کردن
speed stage U مرحله سرعت
stage clip U سطحنمایش
stage curtain U پردهنمایش
stage-manage U اداره کردن
landing stage U حملباقایق
stage-managing U کارگردانی کردن
output stage U مرحله خروجی
stage-managing U اداره کردن
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
speed stage U سطح سرعت
stage manager U کارگردان نمایش
stage fright U صحنه هراسی
input stage U طبقه ورودی
input stage U طبقه اولیه
macro stage U مرحله کلان
main stage U طبقه اصلی
main stage U عرشه اصلی
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
killer stage U صافی رنگ
modulator stage U طبقه مدولاسیون
multi stage U چند مرحلهای
multi stage U چند طبقه
initial stage U طبقه نخستین
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
anal stage U مرحله مقعدی
buffer stage U مرحله میانگیر
stage manager U مدیر نمایش
converter stage U طبقه مبدل
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
differential stage U مرحله تفاضلی
energy stage U لایه انرژی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
flood stage U تراز بحرانی طغیان
larval stage U مرحله کرمی
stage set U تعویض سن
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage director U مدیر نمایش
stage direction U کاگردانی
stage direction U مدیریت
stage coach U دلیجان
stage craft U فن درست کردن نمایش
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
single stage U یک طبقهای
single stage U یک طبقه
phallic stage U مرحله التی
oral stage U مرحله دهانی
oedipal stage U مرحله ادیپی
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
multi stage production U تولید چند مرحلهای
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
high pressure stage U طبقه فشار قوی
power output stage U طبقه خروجی
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
push pull stage U طبقه پوش- پول
low power stage U طبقه کم قدرت
multi stage press U پرس چند طبقه
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com