Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stage-struck
U
عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck
U
شیفتهی بازیگری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to struck off
U
زدن
to struck off
U
قطع کردن کم کردن
to struck off
U
چاپ کردن
to struck off
U
قلم زدن
to struck out
U
قلم زدن
to struck out
U
خط زدن
to struck out
U
پاک کردن
to struck up
U
بهم زدن شروع بزدن کردن
to struck off
U
چاپ زدن
struck
U
بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
struck
U
درحال اعتصاب
struck
U
هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
struck with teror
U
وحشت زده
sun struck
U
افتاب زده
the hour has struck
U
زنگ ساعت زده شد
planet struck
U
گرفتن نحوست سیارات
the hour has struck
U
موقع بحران رسید
thunder struck
U
رعدزده
thunder struck
U
صاعقه زده
light struck
U
نور زده
light struck
U
نور دیده
light struck
U
در اثرنور محو وتار شده
horror-struck
U
رمیده
horror struck
U
وحشت زده
struck with teror
U
زیاد ترسیده
panic struck
U
وحشت زده
planet struck
U
وحشت زده ستاره زده
thunder struck
U
مات مبهوت
thunder struck
U
حیرت زده
horror struck
U
رمیده
panic struck
U
دست پاچه بی جهت سراسیمه
to struck dumb
U
مات کردن
to struck dumb
U
گیج کردن
horror-struck
U
وحشت زده
the ship struck a arock
U
کشتی بسنگ خورد
the ship struck a arock
U
کشتی باصخره تصادم کرد
His nave was struck off the list.
U
نامش را از فهرست زده اند
not stage
U
مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
محرمانه
[اصطلاح مجازی]
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
third stage
U
مرحلهسوم
second stage
U
مرحلهدوم
first stage
U
مرحلهاول
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
zero stage
U
طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
to go on the stage
U
اکترشدن
to go on the stage
U
بازیگرشدن
to go on stage
U
وارد صحنه
[نمایش]
شدن
stage
U
صحنه نمایش
stage
U
اسکان دادن
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage
U
چوب بست
stage
U
مرحله
stage
U
مرحله دار شدن اشکوب
stage
U
یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage
U
منزل
stage
U
طبقه
stage
U
پایه وهله
stage
U
صحنه
stage
U
پرده گاه مرحله
stage
U
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage
U
در صحنه فاهرشدن
stage
U
نیمکت اویزان
stage
U
مقام
stage
U
اشکوب
stage
U
سکو
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
stage
U
درجه مرحله
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
U
پشت پرده نمایش
[مخصوص اطاق رخت کن]
two stage experiment
U
ازمایش دو مرحلهای
turbine stage
U
طبقه توربین
mechanical stage
U
پایهمکانیکی
stage-manage
U
اداره کردن
stage coach
U
دلیجان
this play does not stage well
U
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
to put on the stage
U
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
two stage sampling
U
نمونه گیری دو مرحلهای
stage door
U
در عقب صحنه
stage manage
U
کارگردانی کردن
At that point
[stage]
, ...
U
وقتی که موقعش رسید...
speed stage
U
سطح سرعت
speed stage
U
مرحله سرعت
at the rear of the stage
<adj.>
<adv.>
U
در پس پرده
stage manage
U
اداره کردن
stage managers
U
کارگردان نمایش
stage managers
U
مدیر نمایش
stage manager
U
کارگردان نمایش
To appear on the scene (stage).
U
روی صحنه ظاهر شدن
stage-manage
U
کارگردانی کردن
landing stage
U
حملباقایق
stage doors
U
در عقب صحنه
stage whisper
U
نجوای روی صحنه
stage whispers
U
نجوای روی صحنه
stage-managing
U
کارگردانی کردن
stage-managing
U
اداره کردن
stage-manages
U
کارگردانی کردن
regulator first stage
U
صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage-manages
U
اداره کردن
stage clip
U
سطحنمایش
stage curtain
U
پردهنمایش
stage-managed
U
کارگردانی کردن
stage-managed
U
اداره کردن
centre-stage
U
شرائطبسیار حساسو مهم
buffer stage
U
مرحله میانگیر
impluse stage
U
طبقه فشار مستقیم
flood stage
U
تراز بحرانی طغیان
first audio stage
U
مرحله صوتی نخست
energy stage
U
لایه انرژی
macro stage
U
مرحله کلان
differential stage
U
مرحله تفاضلی
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
oral stage
U
مرحله دهانی
initial stage
U
طبقه نخستین
input stage
U
طبقه ورودی
multi stage
U
چند طبقه
anal stage
U
مرحله مقعدی
killer stage
U
صافی رنگ
main stage
U
طبقه اصلی
main stage
U
عرشه اصلی
mixer stage
U
طبقه مخلوط کننده
input stage
U
طبقه اولیه
modulator stage
U
طبقه مدولاسیون
multi stage
U
چند مرحلهای
output stage
U
مرحله خروجی
stage manager
U
مدیر نمایش
stage fright
U
صحنه هراسی
stage direction
U
کاگردانی
stage director
U
مدیر نمایش
stage fever
U
کرم بازیگری یا اکتری
stage payments
U
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage direction
U
مدیریت
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set
U
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage set
U
تعویض سن
larval stage
U
مرحله کرمی
termination stage
U
مرحله پایانی
stage craft
U
فن درست کردن نمایش
single stage
U
یک طبقه
phallic stage
U
مرحله التی
stage fright
U
وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
developmental stage
U
مرحله تکوینی
converter stage
U
طبقه مبدل
quick stage
U
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
single stage
U
یک طبقهای
frequency divider stage
U
طبقه مقسم فرکانس
It was stage –managed . It was trumped up.
U
صحنه سازی بود
intermediate frequency stage
U
طبقه ی فرکانس میانی
high pressure stage
U
طبقه فشار قوی
multi stage sampling
U
نمونه گیری چند مرحلهای
To stage political demonstrations.
U
تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
multi stage press
U
پرس چند طبقه
multi stage production
U
تولید چند مرحلهای
multi stage scaffolding
U
داربست چند طبقه
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
anal expulsive stage
U
مرحله مقعدی دفعی
power amplifier stage
U
مرحله فزون ساز توان
power output stage
U
طبقه خروجی
push pull stage
U
طبقه پوش- پول
multi stage experiment
U
ازمایش چند مرحلهای
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
anal retentive stage
U
مرحله مقعدی ضبطی
low power stage
U
طبقه کم قدرت
two stage least squares method
U
روش حداقل مربعات دومرحلهای
mechanical stage control
U
کنترلپایهمکانیکی
multi stage amplifier
U
تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier
U
امپلی فایر چند طبقه
bed building stage of river
U
تراز سطح متوسط اب رودخانه
Stage party ( films , movies ) .
U
میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com