English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
major command U یکان عمده
commanded U یکان قرارگاه عمده
commands U یکان قرارگاه عمده
command U یکان قرارگاه عمده
commanded U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commands U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
unit kilometer U مصرف کیلومتری یکان
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
prime implicant U عمده دلالت کننده
dominant user U استفاده کننده عمده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
requesting unit U یکان درخواست کننده
requesting unit U یکان تقاضا کننده
staging unit U یکان بارگیری کننده
using agency U یکان استفاده کننده
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
consumer U مصرف کننده
user U مصرف کننده
consumers U مصرف کننده
users U مصرف کننده
naval support U یکان پشتیبانی کننده دریایی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
service cable U کابل مصرف کننده
consumer sovereignty U حاکمیت مصرف کننده
representative consumer U مصرف کننده نمونه
consumer preference U رجحان مصرف کننده
consumer equilibrium U تعادل مصرف کننده
consumer choice U انتخاب مصرف کننده
rational consumer U مصرف کننده عقلائی
consumer credit U اعتبار مصرف کننده
consumer behaviour U رفتار مصرف کننده
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
consumerism U حمایت از مصرف کننده
consumer's choice U انتخاب مصرف کننده
consumer surplus U نصیب مصرف کننده
soverignty of the consumer U حاکمیت مصرف کننده
consumer psychology U روانشناسی مصرف کننده
consumer economics U علم اقتصاد مصرف کننده
theory of consumer's choice U نظریه انتخاب مصرف کننده
consumer's surplus U یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
consumer appeal U تاثیر محصول روی مصرف کننده
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
body U گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
bodies U گروه یا یکانی از یک عده عمده عمده قوا
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
major command U فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
bespoke software U نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
major activity U قسمت عمده فعالیت عمده
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
majoring U عمده
mainlines U عمده
major U عمده
significantly U عمده
mainline U عمده
copacetic U عمده
primed U عمده
mainlining U عمده
significant U عمده
primary U عمده
majored U عمده
chief U عمده
primes U عمده
chiefs U عمده
prime U عمده
prima U عمده
mainlined U عمده
principals U عمده
essentials U عمده
main U عمده
substantive [essential] <adj.> U عمده
leading U عمده
essential <adj.> U عمده
material U عمده
bulk U عمده
vital <adj.> U عمده
quintessential <adj.> U عمده
major <adj.> U عمده
principal U عمده
materials U عمده
essential U عمده
copesetic U عمده
staple U عمده
stapling U عمده
only U عمده
stapled U عمده
head U عمده
archical U عمده
stapling U کالای عمده
majoring U مهم عمده
majored U مهم عمده
protagonists U بازیگر عمده
major U مهم عمده
motifs U شکل عمده
motif U شکل عمده
wholesalers U عمده فروش
principal U عمده موکل
lion's share U بخش عمده
stapled U کالای عمده
grossest U عمده ناخالص
staple U کالای عمده
grosses U عمده ناخالص
materially U بطور عمده
grosser U عمده ناخالص
grossed U عمده ناخالص
squire U ملاک عمده
gross U عمده ناخالص
protagonist U بازیگر عمده
squires U ملاک عمده
majors U اتحادیههای عمده
dominant U نمایان عمده
chiefly U بطور عمده
principals U عمده موکل
the great vassals U اقطاعداران عمده
grossing U عمده ناخالص
predominant U نافذ عمده
massing U قسمت عمده
leading U عمده برجسته
masses U قسمت عمده
mass U قسمت عمده
wholesaler U عمده فروش
wholeseller U عمده فروش
be-all and end-all U عامل عمده
to sell U عمده فروختن
wholesale U عمده فروشی
primary planets U سیارات عمده
major sort U جورسازی عمده
principal cause U جهت عمده
central war U جنگ عمده
bulk supply U اماد عمده
major assembly U قطعه عمده
host troop U قوای عمده
principal town U شهر عمده
major depression U افسردگی عمده
main body U عمده قوا
leading lady or man U بازیگر عمده
major end item U اقلام عمده
end item U اقلام عمده
oeuvre U کار عمده
whole sale trade U عمده فروشی
mainspring U سبب عمده
whole sale dealer U عمده فروشی
bulk U بصورت عمده
gist U مطلب عمده
on U در مسیر عمده
whole prices U قیمتهای عمده
bulk U قسمت عمده
major foul U خطای عمده
primary center U مرکز عمده
major product U تولیدات عمده
heft U بخش عمده
whole saler U عمده فروش
high road U جاده عمده
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
vintners U عمده فروش شراب
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com