English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tenant U کرایه نشین
tenant U مستاجر
tenant U اجاره دار
tenant U اجاره کردن
tenant U متصرف بودن
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant U کرایه نشین متصرف
tenant U متنفع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenant right U حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
tenant right U حق مستاجر
tenant at will U متصرف به میل و اراده مالک
sitting tenant U قوانینمربوطبهکرایهخانه
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
tenant for years U شخص دارای حق رقبی
tenant for life U شخص دارای حق عمری
tenant by sufference U مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
tenant by sufference U هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
proprietor and tenant U موجر و مستاجر
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
tenant by sufferance U مستاجر به تقدیر موجر
tenant by sufference U متصرف با رضایت ضمنی مالک
The tenant is like a colonist . <proverb> U اجاره نشین خوش نشین است .
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
landlord and tenant act U قانون موجر و مستاجر
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com